جنایات آمریکا در پاناما به بهانه تلاش برای دستگیری نوریگا
مانوئل آنتونیو نوریگا مورنو[۱] یک خبرچین بالفطره بود؛ از همان جوانی، دهههای پنجاه و اوایل شصت که به یک حزب سوسیال پیوست و آمار و اخبارشان را به ایالات متحده میرساند. مدتی بعد هم سراغ نظامیگری رفت و با حمایت ژنرالی به نام عمر توریخوس[۲]، ژنرال گارد ملی شد. سال ۱۹۶۸ میلادی، توریخوس کودتا کرد و در پاناما به قدرت رسید. یک سال بعد، برخی افسران ارتش برای سرنگونی توریخوس دست به کودتایی زدند که به سرانجام نرسید اما برای نوریگا خیلی چیزها را تغییر داد؛ او با اثبات وفاداریاش در این واقعه خیلی زود ارتقا مقام گرفت و رئیس واحد اطلاعات گارد ملی شد و در این پست با سوءاستفاده از قدرت و نفوذش دست به جرمهای گوناگونی زد.
سال ۱۹۷۱، دفتر موادمخدر و داروهای خطرناک پاناما مدارکی قانعکننده و کافی مبنی بر دستداشتن نوریگا در قاچاق موادمخدر تنظیم کرد. اما سازمان سیای آمریکا دوست نداشت چنین نیرویی را بهسادگی از دست بدهد. پس برای ماندنش تلاش میکرد؛ چراکه کمکهای همهجانبه نوریگا هزینههای زیادی روی دست آمریکاییها گذاشته بود. این روند تا سال ۱۹۸۶ همچنان ادامه داشت و پولهایی بود که از طرف سیا و پنتاگون به حساب نوریگا واریز میشد؛ رقمی که سالانه به بیش از صدهزار دلار میرسید. او دیگر آنقدر محبوب شده بود که وقتی سال ۱۹۷۶ به واشنگتن رفت، بوش مهماننواز از او مثل اشخاص ویژه استقبال و پذیرایی کرد و تماممدت مقیم خانه معاون بوش بود!
سال ۱۹۸۱، توریخوس در یک سانحه هوایی مرد و نام نوریگا در بین متهمین بمبگذاری این هواپیما شنیده میشد. دو سال بعد از مرگ توریخوس، نوریگا که با ترفند به فرماندهی گارد ملی رسیده بود، عملاً رئیس واقعی کشور شد. بنابراین از این پس برای آمریکاییها مواجببگیر پررنگتری بود؛ مهمتر و حتی خطرناکتر از قبل! در هر صورت او با آمریکا ارتباط داشت و کمی تا قسمتی در جریان امورات قرار گرفته بود! تا جایی که شش ماه پس از به قدرترسیدن، با رئیس سیا نهاری چهار ساعته داشت و مشابه این دیدارها تا پایان دهه هشتاد، حداقل شش بار برایش تکرار شد. در مقابل همه این پولها و احترامها، او نیز ماموریت داشت که تا جای ممکن به آمریکا خدمت کند؛ اطلاعرسانی از موضوعات منطقه آمریکای جنوبی و مرکزی، جاسوسی و کمک به جنگ آمریکا در نیکاراگوئه و السالوادور، اجازه تأسیس ایستگاه شنود آمریکایی در پاناما، نقض صریح پیمان کانال و تبدیل پاناما به پایگاه هواپیماهای جاسوسی آمریکا، جاسوسی از تحرکات فیدل کاسترو و دانیل اورتگا و… از جمله فعالیتها و خدمات ارزشمند او برای دولت آمریکا بود. او حتی اطلاعات کشورش پاناما را نیز در اختیار نیروهای آمریکایی قرار میداد!
اما با افشاگری رسانهها در مورد نوریگا و اتهاماتش، کیفرخواستی علیه او تنظیم شد و در ۱۹۸۷ میلادی سنای آمریکا با تصویب قطعنامهای خواستار برکناری نوریگا شد که علیرغم اعتراض دولت ریگان به تصویب رسید. وقتی دیگر کنارهگیری نوریگا به نفع آمریکا شد، بوشی که در دولت ریگان، رئیس نیروی ضربت مبارزه با موادمخدر بود و برای انتخابات ۱۹۸۸ تلاش میکرد، در همین بازیهای رسانهای بارها دیدارهایش با این متهم را تکذیب و در نهایت بهناچار آنها را تأیید کرد.
در این کشمکشها، نوریگایی که دیگر نه راهی برای ادامه داشت و نه راهی برای بازگشت، میگوید: «انگاری این یانکیها دلشان برای موادمخدر غنج میزند اما از آمریکای لاتین کفری میشوند… انگار که ما داریم وسوسهشان میکنیم!»
حکومت ریگان پیشنهاد کرد که در صورت استعفای نوریگا کیفرخواستش باطل خواهد شد. در نهایت با رسوایی، او را منزوی کردند و کشورش پاناما تحت تحریمهای شدید و چندسویه قرار گرفت؛ نوریگا مقاومت کرد تا حدی که به گزارش نیویورک تایمز رکود اقتصادی به وضع بحرانی رسید و هزاران کسبوکار سقوط کرد. دیگر فایدهای نداشت. اما او دیگر برای دولتمردان آمریکایی مهرهای ناکارآمد بود.
ماه مه سال ۱۹۸۹، انتخابات ریاستجهوری پاناما برگزار شد و انتظار میرفت که نوریگا با تقلب، کاندیدای مطلوبش را پیروز اعلام کند. همین اتفاق هم افتاد اما این بار سیا مقابلش ایستاد و بیش از دهمیلیون دلار برای راهاندازی برنامههای مخفی رادیویی و تلویزیونی اختصاص داد تا این تقلب را برملا کند. واشنگتن نیز خشم خود را از تقلب در این انتخابات ابراز و موضع خود را سریع مشخص کرد. این مخالفتها و موضعگیریها برای نوریگای آمریکادوست جدید بود! چراکه مشابه همین تقلب، پنج سال قبل هم اتفاق افتاد و کاندیدای دلخواه نوریگا، ده روز پس از شمارش آرا، پیروز نهایی انتخابات اعلام شد؛ آن زمان حتی چهار هفته اعتراض هم نتیجه را عوض نکرده و سفیر آمریکا نگران رسانهایشدن گزارش تقلب بود؛ گزارشی که یکی از مقامات سفارت آمریکا در پاناما برای جابهجایی حدود چهارهزار رای تهیه کرده بود.
البته شرایط پنج سال پیش بسیار متفاوت بود! آن زمان نوریگا در کشور خودش پادوی آمریکاییها بود… یک پادوی موادمخدر. ورق برگشت و سال ۱۹۸۹، تاریخ مصرف نوریگا برای آمریکاییها تمام شد. او را دستگیر کردند ولی داستان پاناما و مردمانش برای آمریکا تمام نشد…
[۱] Manuel Antonio Noriega Moreno
[۲] Omar Torrijos
مرجع
- کشتن امید، ویلیام بلوم، ترجمه منوچهر بیگدلی خمسه، (۱۳۹۵)، انتشارات اطلاعات، صفحه ۶۱۵ تا ۶۳۱
0 دیدگاه