کریستف کلمب؛ زاده‌ی مسیح!…

طبق آنچه در دو قسمت قبل گفته شد، کریستف کلمب که به اشتباه از او به عنوان کاشف آمریکا یاد می‌کنند، مسیحی نبوده است. او بر خلاف تظاهرش به مسیحیت، در اصل یهودی بوده و حتی کسانی که مقدمات سفرش را فراهم کردند نیز یهودی بوده‌اند!

حال این که چرا رسانه‌ها، تاریخ و حتی خود او، به دنبال کتمان دین واقعی‌اش بوده‌اند، سوالی مهم است که در این قسمت به آن پرداخته می‌شود.

«مسیحی بودن» یا «تظاهر کلمب به مسیحیت» و «یهودی بودن او در خفا» از موضوعات مهم تاریخی است، چراکه به تحولات عمیق کشورهای غربی یعنی «رنسانس» که در واقع با سفر کلمب و رسیدن وی به قاره نو شروع می‌شود، رنگی خاص می‌زند.

معنای «یهودی بودن کلمب» ـ خصوصاً که اثبات شده هزینه‌های سفر او را نیز یهودیان تامین کرده‌اندـ این است که یهود از همان آغاز سفر کلمب، برای تسلط بر منافع حاصل از این سفر و مصادره هرگونه منفعت حاصل از آن «برنامه» داشته است.

* * *

به نظر ویلکم ۱.واشبرن: «درست است که اروپاییانی همچون کلمب که در پی فراتر رفتن از مرزهای‏ ناشناخته بودند، غالبا انگیزه‏های خود را در قالب آرمان‌های مسیحی بیان‏ می‏کردند؛ امّا همیشه آمیزه‏ای از انگیزه‏های دنیوی و اخروی در میان بوده است.

از یک سو، کلمب پیوسته آگاه بود که نامی که رویش نهاده‏اند، یعنی کریستوفر، به‏ معنای «زادۀ مسیح» است. از سوی دیگر، ثروتی که انتظار داشت از راه اقدام خطیر دریانوردی به سوی غرب، برای خود و اربابانش فراهم آورد، قرار بود عمدتاً از راه‏ داد و ستد تأمین شود». (۱)

ژان پل دوویول jean paul Duviol درباره حضور یهودیان در سفر کلمب به سوی قاره آمریکا، آمار می‌دهد: «کشتی کلمب حدود سی یهودی تغییر دین داده را که بی‌شک این سفر را موقعیت خوبی برای فرار از دادگاه تفتیش عقاید می‌دیدند، حمل می‌کرد، ولی دریغ از یک کشیش» (۲)

دوویول اگر از «سی تن از همراهان یهودی کلمب» سخن می‌گوید، بلافاصله نیز به خواننده یادآوری می‌کند که او «تغییر دین» داده بود و در عین حال نمی‌گوید چرا تغییر دین داده بود؟!… همچنین از تشریح ماهیت این «تغییر دین» که مورد قبول دستگاه‌های رسمی مسیحیت ـ که اتفاقا به شدت دنبال مسیحی کردن یهودیان بوده‌اند ـ واقع نشده، سخنی به میان نمی‌آورد.

بیشتر مؤلفان صاحب شهرت غربی که آثاری از ایشان به فارسی ترجمه شده است، از پرداختن به هر موضوعی که نشان دهنده توطئه‌آفرینی‌های یهودیان در عرصه‌های گوناگون تعاملات یهودیان با مردم مسیحی و مسلمان باشد، پرهیز دارند. اینان گاهی که ناچار از بیان بعضی معلومات مدفون‌شده در سینه کتابخانه‌ها و مراکز تحقیقی‌شان می‌شوند، آن را در چنان لفافی می‌پیچند که بر خواننده راه هرگونه برداشت منفی علیه یهود بسته باشد!

در نشریه “شالوم”؛ نظر کنسولووارلا؛Consuelo varela کلمب شناس مشهور اسپانیایی، آمده است: کلمب «عهد عتیق» را از حفظ بوده و چنین چیزی برای یک فرد منسوب به‏ جامعه کاتولیک نمی‏تواند موضوعیت داشته باشد. احتمالاً بزرگ‌ترین رؤیای این دریانورد نامدار، برپایی و بنای مجدد معبد مقدس بوده است. و این در حالی است که عیسی (ع) را در صورت بنای مجدد معبد، لعن نموده است.

کارل گریمبرگ نیز می‏نویسد:

«کلمب، خود را برگزیده خدا می‏دانست. هنگام معامله با فردیناند و ایزابل با سماجت تکرار می‏کرد که این خواست خداست که او سرزمینهای جدید را کشف‏ کند؛ زیرا از این طریق، منابع مالی لازم برای یک جنگ صلیبی تازه را به دست‏ خواهد آورد. این استدلال تأثیر عمیقی بر زوج پادشاهی بخشید. فکر یک جنگ‏ صلیبی جدید، همان طور که در نظر هانری دریانورد مقدّس به شمار می‏رفت، برای زوج پادشاهی اسپانیا نیز جنبه تقدّس داشت و برای اکتشافات اسپانیایی‏ها، همانند پرتغالی‏ها، با ارزش بود.»

“دانیل بورستین” کلمب را یک «متعصّب دینی»(۳) یا «دیندار متعصّب»(۴) می‏خواند.

“ورلندن” درباره کلمب می‏نویسد:

«خود را مانند “داود” برگزیده خدا می‏دانست و امیدوار بود که شایستگی پوشاندن ضریح مقدّس را داشته باشد.» (۵)

ورلندن ادامه می دهد: «او می‏خواست در راه خود، اورشلیم را آزاد کند.» (۶)

از عبارات ورلندن برمی‏آید که گویی کلمب می‏خواسته است یک تنه شکستهای‏ صلیبی‌ها را جبران کند؛ شکستهایی که آخرین آنها را دویست سال پیشتر(۱۲۹۱ م.) در نهمین‏ نبرد صلیبی از مسلمانان متحمّل شده بودند.(۷)

* * *

بنا بر آنچه که گفته شد، شاید هدف و مقصود اصلی کلمب و سفر او به طور کامل مشخص نشود؛ اما می‌توان یقین پیدا کرد که مسائل بسیاری پشت پردۀ سفرهای او و نیت حامیانش بوده است؛ مسائلی که قرنهاست توسط رسانه ها مخفی شده و به گونه‌ای دیگر نمایش داده شده است.

شاید اگر راه و رسم آمریکا از ابتدا تاکنون به دقت بررسی شود، نتیجه ای جز این در پی نداشته باشد که همه چیز از ابتدا طبق نقشه‌ای شوم و برنامه ریزی شده اتفاق افتاده و پیش رفته است تا آمریکا اکنون در این زمان و این نقطۀ تاریخ، به راستی در قامت یک شیطان؛ بلکه بزرگترین شیطان، تمام دنیا را به هم ریزد آن هم با بهانۀ «ایجاد نظم نوین جهانی»!!!

اما یقینا آمریکا سرانجامی شوم خواهد داشت؛ شوم تر از سرآغازش!

ظلم و ستم؛ نابود شدنی است و عاقبت، عدالت و حق است که پیروز خواهد شد.


پی نوشت

  1. ماهنامه پیام یونسکو؛ ص ۱۵
  2. به دنبال کریستف کلمب. ژان- پل دوویول، ترجمه بیتا شمسینی. انتشارات ققنوس، ۱۳۸۴، ص ۴۹
  3. کاشفان؛ ص ۳۱۲
  4. همان؛ ص ۳۱۴
  5. کریستف کلمب؛ شارل ورلندن؛ ص ۲۵.
  6. همان؛ ص ۹۳
  7. دو قرن وحشت (گزارشی از جنگهای صلیبی)؛ تألیف کیانفر پایزی و محمد علی راد؛ انتشارات پیام آزادی؛ ۱۳۶۸؛ صص ۲۴۰-۲۳۷

منابع

  • بازنگری سفر کریستف کلمب، محمّد طیّب، انتشارات تربیت، تهران: بهار ۱۳۷۷
  • پژوهه صهیونیّت (مجموعه مقالات)، به کوشش محمد احمدی، موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه؛ تهران: دی ۱۳۷۶
  • مقاله‌ «سفر کریستف کلمب: بازیابی نقش یهود»


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *