با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه گسترش قابل‌توجهی می‌یابد و دولت‌های هم‌جوار نیز کمک‌ها و حمایت‌های مالی و لجستیکی بیشتری به آن می‌کنند که موجب تقویت بیشتر آن می‌شود.

آمریکا در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ به اتهام حمایت صدام حسین از القاعده و داشتن تسلیحات کشتارجمعی، به عراق حمله و ظرف چند روز حکومت صدام حسین را ساقط کرد.

سقوط نظام بعثی صدام حسین و حضور ده‌ها هزار نفر از نیروهای آمریکایی و برخی از کشورهای اروپایی در عراق، خلأ امنیتی بزرگی در این کشور به وجود آورد. القاعده با بهره‌گیری از خلأ به وجود آمده، با ایجاد شاخه القاعده در عراق جبهه جدیدی علیه آمریکا و متحدانش باز کرد.

ابومصعب زرقاوی [۱] به‌عنوان امیر القاعده در عراق جهت گشودن جبهه جهاد علیه صلیبیون وارد کردستان عراق شد.

زرقاوی در کردستان با همکاری فرج‌احمد نجم‌الدین، معروف به ملاکریکار[۲]، گروه انصار الاسلام را‌‌ بنیان نهادند.

 هنور چند ماهی از همکاری آن‌ها نگذشته بود که براثر اختلافات درونی بین رهبران گروه انصارالاسلام، ملاکریکار عزل و فعالیت‌های این گروه در مناطق کردنشین و بین‌النهرین به دوشاخه جداگانه تقسیم شد.

 ابومصعب زرقاوی به‌عنوان رهبر شاخه القاعده عراق (بین‌النهرین) انتخاب و سازمان التوحید و الجهاد را تأسیس کرد.[۳]

بن‌لادن پس از چند روز در یک نوار صوتی که از شبکه الجزیره پخش شد، زرقاوی را به‌عنوان امیر القاعده در عراق معرفی کرد و از همه گروه‌های جهادی مستقر در آن کشور خواست با وی بیعت کنند.

زرقاوی برای جلوگیری از شکل‌گیری دولت جدید عراق، حملات تروریستی و اقدامات گسترده‌ای علیه مراکز و شخصیت‌های، سیاسی، نظامی‌و مذهبی عراق انجام داد و عده زیادی از مسلمانان شیعه و سنّی این کشور شهید شدند. بمب‌گذاری و تخریب سفارت اردن در بغداد، بمب‌گذاری در مقر سازمان ملل در بغداد، بمب‌گذاری انتحاری در مسجد امام علی (ع) در نجف و شهادت آیت‌الله سید محمدباقر حکیم و جمع کثیری از شیعیان و ترور مقامات دولتی عراق ازجمله اقدامات تروریستی است که به نام زرقاوی و گروهش ثبت شده است.

برخلاف ناامنی‌های گسترده‌ای که در سراسر عراق توسط گروه‌ها و سازمان‌های وابسته به گروه‌های تکفیری، بعثی‌ها و برخی از کشورهای خارجی صورت می‌گرفت، ساختار نظام سیاسی عراق به‌سرعت در حال شکل‌گیری بود.

انتخابات مهم‌ترین عاملی بود که نقش اساسی در ساختار نظام سیاسی آینده عراق ایفا می‌کرد. شیعیان که تا آن زمان به‌عنوان یک اقلیت شناخته می‌شدند اکثریت قاطع آرای مردم را به دست آوردند و درنتیجه ساختار سیاسی عراق به نفع شیعیان تغییر پیدا کرد.

تغییر نظام سیاسی عراق، به مذاق برخی از کشورهای عربی منطقه خوش نیامد و برای به شکست کشاندن دولت نوپای عراق، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکردند؛ از‌جمله حمایت‌های همه‌جانبه مالی، اطلاعاتی و لجستیکی از گروه‌های تروریستی فعال در عراق. این حمایت‌ها موجب شد که گروه‌های تروریستی در این کشور، تحت مدیریت و نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای منطقه قرار‌گیرند تا بر اساس سیاست‌ها و اهداف خود، آنان را مدیریت و هدایت کنند.

سرمایه‌گذاری‌های قدرت‌های خارجی و پشتیبانی‌های مالی و لجستیکی برخی از کشورهای منطقه موجب شد که به مرور زمان اولویت این گروه‌ها از جهاد و مبارزه با آمریکا، به جهاد و مقابله با شیعیان تبدیل شود.

ابومصعب زرقاوی در اوایل سال ۲۰۰۴، طی اطلاعیه‌ای که در فضای مجازی منتشر کرد، ضمن کافر معرفی کردن شیعیان، اولویت مبارزه و جهاد را مقابله با شیعیان اعلام کرد.

در بخشی از اطلاعیه وی آمده است:

«مخالفان (شیعیان)، افعی‌ها و دشمنان در کمین نشسته و عقرب‌های حیله‌گر هستند، ما اکنون به جنگ با دشمن کافر و حیله‌گری می‌پردازیم که لباس دوست بر تن کرده و از همدلی صحبت می‌کند، لیکن شرور است و اختلاف‌های درونی را به ارث برده است. شیعیان خطری آشکار و حقیقی هستند. تاریخ گذشته که واقعیت امروز نیز آن را تصدیق می‌کند، این امر را روشن ساخته که تشیّع، دینی جدا از اسلام است و با یهود و مسیحیان تحت شعار اهل کتاب ملاقات می‌کند، شرک نمایان شیعیان تا جایی است که قبرها را می‌پرستند و در اطراف قبور ائمه طواف می‌کنند، یاران پیامبر را کافر می‌دانند و به مادر مؤمنان و صالحان این امت دشنام می‌دهند و قرآن کریم را جعل می‌کنند.»[۴]

از آن ‌پس جهاد و مبارزه علیه شیعه، در اولویت اول تمام گروه‌های تکفیری قرار گرفت. به‌عبارت‌ دیگر، جهاد با شیعه به‌عنوان دشمن قریب جایگزین جهاد با آمریکایی‌ها به‌عنوان دشمن بعید جایگزین شد.

بر اساس اعتقاد تکفیری‌ها درصورتی‌که در مقابل مسلمانان، هم دشمن بعید و هم دشمن قریب قرارگرفته باشد، در این صورت اولویت جهاد با دشمن قریب است و پس از بین بردن دشمن قریب زمینه جهاد با دشمن بعید فراهم می‌شود و تا زمانی که دشمن قریب از بین نرود، امکان شکست دشمن بعید فراهم نمی‌شود.

در آن زمان ایمن الظواهری، جانشین‌‌ بن‌لادن و پدر روحانی القاعده، طی نامه‌ای که بعدها در فضای مجازی منتشر شد جنگ علیه شیعیان و کشتن آنان را انحراف از مسیر اصلی جهاد و موجب شکست مبارزه علیه کفار معرفی کرد.

در بخشی از نامه ظواهری خطاب به ابومصعب زرقاوی آمده است:

«…نظر من این است که حمله به شیعه، برای مسلمانان پذیرفتنی نیست؛ هر‌چند شما کوشیده‌اید آن را توضیح دهید، لکن تنفر از این کار گسترش خواهد یافت. درواقع پرسش‌هایی در میان مجاهدین در مورد صحت این تضاد با شیعه مطرح است. آیا حمله به شیعه اجتناب ‌ناپذیر است؟ اگرچند عملیات علیه شیعیان برای دفاع از خود لازم است، آیا این همه عملیات‌ها لازم است؟ آیا این جنگ با شیعیان باری را از دوش آمریکایی‌ها برنمی‌دارد و مجاهدین را به سمت شیعه منحرف نمی‌کند؟ اگر حمله به رهبران شیعه لازم است تا برنامه‌های خود را علیه شما متوقف کنند، پس چرا به شیعیان عادی حمله می‌کنید؟ آیا بر ما واجب نیست که به موعظه آن‌ها بپردازیم و آن‌ها را به اسلام دعوت کنیم؟ آیا مجاهدین می‌توانند تمام شیعیان عراق را بکشند تا به آن دولت اسلامی ‌برسند که در طول تاریخ سعی در تشکیل آن داشته‌اند؟ …» [۵]

در تابستان ۲۰۰۵ ابومحمد ‌المقدسی[۶]، یکی از مفتیان القاعده که تأثیر زیادی بر افکار زرقاوی داشت، در مصاحبه تلویزیونی با شبکه الجزیره، کشتن عوام شیعه و سنی را حرام اعلام کرد و خطاب به زرقاوی گفت: بمب‌گذاری‌های انتحاری در عراق به مرگ بسیاری از عراقی‌ها و شیعیان منجر شده است.

زرقاوی در جواب با نوشتن نامه‌ای تحت عنوان «بَیانٌ وَتَوضِیحٌ لمَا أَثَارَهُ الشَّیخُ المَقدِسِی فِی لِقَائِهِ مَعَ قَنَاهِ الجَزِیرَه»(توضیحی در مورد آنچه شیخ‌مقدسی با شبکه الجزیره اظهار داشته) اظهارات مقدسی را حیله دشمنان خدا نامید و شیعه را به دلیل سب صحابه به‌ویژه ابوبکر و عمر، خارج از اسلام معرفی کرد و در‌نهایت مقدسی را از جدا شدن از صفوف مجاهدین بر حذر داشت.[۷]

شکل‌گیری گروه تکفیری دولت اسلامی ‌عراق (داع)

گروه‌های هم‌سو و تحت امر ابومصعب زرقاوی با حمله‌های پیاپی به مراکز دولتی و مذهبی، از بین بردن شخصیت‌های شیعه یا اهل سنتی که در دولت عراق حضور داشتند، یا با دولت همکاری می‌کردند، حمله به مراکز مذهبی و مقدس شیعیان و اهل سنت، سعی داشتند به هر نحو ممکن از روند رو به رشد ثبات سیاسی و امنیتی عراق و از شکل‌گیری دولت ملی در این کشور جلوگیری نمایند.

زرقاوی در راستای تقویت و گسترش اقدامات تروریستی و ایجاد هماهنگی بین گروه‌ها، سران گروه‌های مرتبط یا هم‌سو با خود را گرد‌هم جمع کرد و از مجموع آن‌ها به‌اصطلاح «شورای مجاهدین» را تشکیل داد.

اسامی‌برخی از گروه‌هایی که در شورای مجاهدین عضو شده بودند عبارت‌اند از: جبهه توحید و جهاد، جیش الفاتحین، جند الصحابه، انصار التوحید، انصار السنه.

شورای مجاهدین وظیفه هماهنگی و همکاری بین گروه‌های تروریستی علیه دولت و هدفمند کردن حملات و اقدامات تروریستی را عهده‌دار بود.

چند ماه پس از تشکیل شورای مجاهدین، در ۷ ژوئن سال ۲۰۰۶ محل ابو‌مصعب زرقاوی و همراهانش در شهر بعقوبه در شمال بغداد مورد هدف قرار می‌گیرد و همه آن‌ها کشته می‌شوند.

پس از کشته شدن زرقاوی، شورای مجاهدین تشکیل شد و پس از اتمام جلسه شیخ ‌محارب الجبوری، سخنگوی شورا، با انتشار بیانیه‌ای در تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶، شورای مجاهدین را منحل کرد و آن را به «دولت اسلامی ‌عراق» ارتقا داد و ابوعمر الهاشمی‌الحسینی البغدادی[۸] معروف به ابوعمرالبغدادی را به‌عنوان رهبر این گروه معرفی و بعقوبه، محل کشته شدن زرقاوی را به‌عنوان پایتخت دولت اسلامی ‌عراق اعلام کرد.

ابوعمرالبغدادی در اولین بیانیه رسمی‌خود، دلیل تشکیل دولت اسلامی ‌عراق را این‌گونه ذکر می‌کند:

«با اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، اختلافات قومی‌و مذهبی در عراق زیاد شده و کردها در شمال و شیعیان در جنوب و مرکز عراق قدرتمند شده‌اند. هرکدام از آن‌ها هم حامیانی از کشورهای خارجی دارند و ارتش مستقلی برای خود ایجاد کرده‌اند، اما اهل سنت مظلوم واقع‌شده‌اند. هدف از تشکیل این دولت (دولت اسلامی ‌عراق)، احقاق حقوق اهل سنت است».[۹]

دولت اسلامی ‌عراق با حمایت‌های مادی، معنوی و اطلاعاتی برخی از کشورهای منطقه، توانست مناطقی از استان‌های دیاله، الانبار، صلاح‌الدین و بخش کوچکی از بابل را تصرف کند.

دولت اسلامی ‌عراق پس از تصرف هر منطقه، امیری برای آن تعیین و یک هیئت شرعی برای اجرای احکام منصوب می‌کرد و دفاتر اخذ زکات را دایر و هیئتی برای قضاوت شرعی بین مردم و یک گروه نظامی‌تعیین می‌کرد که وظیفه حفظ امنیت را بر عهده داشت.[۱۰]

آنان جهت انعکاس نظریات و برنامه‌های خود، چندین مؤسسه تبلیغاتی و سایت‌ اینترنتی طراحی و راه‌اندازی کرده و از طریق این مؤسسه‌ها و سایر مراکز تبلیغی، بیانیه‌ها، سخنرانی‌ها، فتواها، کتاب‌ها و جزوه‌های مورد نظر خود را منتشر می‌کردند. این گروه بیرقی را به‌عنوان نماد برای خود طراحی کرده بودکه طبق برخی از نقل‌های تاریخی نماد مسلمانان صدر اسلام شناخته می‌شد.

شرح بیرق سیاه دولت اسلامی ‌عراق

نماد یا پرچم دولت اسلامی ‌عراق، پرچم سیاه‌رنگی است که در وسط آن با خط مخصوصی جمله لااله‌الاالله و در زیر آن محمد رسول‌الله به‌صورت مهر بارنگ سفید نقش بسته است.

البته دولت اسلامی ‌عراق تنها گروهی نیست که از این نماد استفاده می‌کند، بلکه تمامی‌گروه‌های سلفی در کشورهای مختلف اسلامی ‌و غیر‌اسلامی ‌هرکدام به نحو خاصی از این بیرق استفاده می‌کنند.

این نماد ریشه در تاریخ اسلام دارد. بر اساس برخی از روایت‌ها، پیامبر اسلام (ص) از دو پرچم یکی به رنگ سفید و دیگری به رنگ سیاه بدون نوشته که «رایه العقاب» نامیده می‌شده استفاده می‌کرد. پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) به‌خصوص از زمان‌‌بنی‌عباس به بعد تمام خلفای اسلامی ‌از پرچم‌های مشابهی استفاده می‌کنند.

از زمان سقوط خلافت عثمانی‌ها تاکنون نیز اکثر گروه‌ها و نهضت‌های اسلامی ‌از بیرق سیاه که یاد‌آور نماد مسلمانان صدر اسلام است، استفاده می‌کرده‌اند.

بر روی بیرق دولت اسلامی ‌عراق عبارت «شهادتین» نقش بسته است. گفته می‌شود شکل عبارت «محمد رسول‌الله» شبیه به مهری است که پیامبر اسلام در مکاتبه‌ها از آن استفاده می‌کرد.

گروه تروریستی دولت اسلامی ‌عراق در سال ۲۰۰۷ برای اثبات مشروعیت بیرق اسلام سندی را منتشر کرد، مبنی بر این‌که بیرق یادشده نسخه مطابق با اصل بیرق پیامبر اسلام (ص) است.

با این حساب ـ به اعتقاد این گروه تروریستی ـ هرکس پرچم دولت اسلامی ‌را ممنوع اعلام کند یا آن را به آتش بکشد، تنها با نماد و بیرق یک گروه اسلام‌گرا مقابله نکرده، بلکه با نماد اصلی اسلام مقابله و مخالفت کرده است.

انتصاب ابوبکر البغدادی

در تاریخ ۱۹/۰۴/۲۰۱۰ نیروهای مشترک عراقی و آمریکایی در عملیاتی در منطقه الثرثار منزلی را که ابوعمرالبغدادی وعده‌ای دیگر از سران گروه تکفیری ازجمله ابوحمزه المهاجر، وزیر جنگ دولت اسلامی ‌عراق، در آن پناه گرفته بودند، موردحمله قرار داده و در این حمله عمر البغدادی و همراهانش کشته شدند.

این گروه یک هفته بعد، طی بیانیه‌ای که در اینترنت منتشر کرد، ضمن اعتراف به هلاکت ابوعمر البغدادی و همراهانش، ابوبکر البغدادی را به‌عنوان سرکرده جدید دولت اسلامی ‌عراق معرفی کرد.

شرح حال ابوبکر البغدادی

در مورد ابوبکر بغدادی اطلاعات کاملی منتشر نشده است. آنچه در مورد وی گفته می‌شود این است که نام اصلی وی، «ابراهیم‌‌بن عواد‌‌بن ابراهیم البدری السامرایی» و در سال ۱۹۷۲ در شهر سامرا به‌دنیا آمده است.

وی از قبیله بوبدری است و پس از فراگیری دروس اولیه وارد دانشگاه بغداد شد و در رشته حقوق اسلامی ‌با مدرک دکترا فارغ‌التحصیل شده است.

طبق نوشته واشینگتن پست، بغدادی فارغ‌التحصیل دوره دکترای علوم اسلامی ‌دانشگاه اسلامی ‌بغداد است.[۱۱] گفته می‌شود که او تا سال ۲۰۰۳ و پیش از حمله آمریکا به عراق، به کار «وعظ و موعظه» در مسجد امام احمد‌‌بن حنبل در سامرا، مشغول بوده است.[۱۲]

بنا به نقل برخی از خبرگزاری‌ها، آمریکا پس از اشغال عراق، در راستای اهداف آینده خود، در سال ۲۰۰۳ «جیش اهل السنه و الجماعه»(شوراهای بیداری) را تشکیل می‌دهد. با هدایت آمریکایی‌ها، پس از چندی این گروه با زرقاوی بیعت می‌کند و به شورای المجاهدین می‌پیوندد و به‌عنوان عضو هیئت شرعی در دولت اسلامی ‌عراق و پس از چندی به‌عنوان شورای مجاهدین انتخاب می‌شود.[۱۳]

نیروهای آمریکایی در ماه فوریه سال ۲۰۰۴، البغدادی را بازداشت و پس از چندی بدون هیچ قید و شرطی او را آزاد می‌کنند. بغدادی در سال ۲۰۰۵ مجدداً توسط نیروهای آمریکایی دستگیر می‌شود و به مدت ۴ سال در اردوگاه بوکا واقع در جنوب عراق بازداشت می‌ماند تا این‌که در سال ۲۰۰۹ آزاد می‌شود.

وی پس از آزادی از زندان مجدداً به گروه‌های تکفیری می‌پیوندد و به‌عنوان معاون عمر البغدادی به فعالیت می‌پردازد. پس از کشته‌شدن ابو‌عمرالبغدادی در سال ۲۰۱۰ به‌جای وی به ریاست دولت اسلامی ‌برگزیده شد.

وی مدعی است که نسبش به امام حسن‌‌بن علی‌(ع) باز می‌گردد، البته این انتساب نه از روی اعتقاد به فرزندان پیامبر (ص)، بلکه ازاین‌جهت است که قریشی بودن خود را اثبات کند تا بتواند خلافت و امارت اسلامی ‌را که یکی از شرایط فرماندهی در میان گروه‌های سلفی و جهادی است به دست بیاورد. البته نسب‌شناسان در سال ۲۰۰۹ با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند که طایفه بوبدری منتسب به‌هاشمیون نیست.

باروی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه گسترش قابل‌توجهی می‌یابد و دولت‌های هم‌جوار نیز کمک‌ها و حمایت‌های مالی و لجستیکی بیشتری به آن می‌کنند که موجب تقویت بیشتر آن می‌شود. حمایت‌ها و کمک‌های دولت‌های خارجی بارها مورد اعتراض دولت عراق واقع شده است.

عملکرد گروه‌های تکفیری

عملکرد گروه‌های تکفیری که داعش فقط یکی از آنها محسوب می‌گردد، در طول سالیانی که آتش فتنه در درون امت اسلامی ‌ایجاد کردند را می‌توان اینگونه عنوان کرد:

برافروختن آتش فتنه و جنگ درون جامعه اسلامی.

از بین بردن سرمایه‌ها و زیرساخت‌های مادی و توانایی‌های مسلمانان و کشورهای اسلامی.

ایجاد حریم امنیتی برای اسرائیل.

منحرف کردن مبارزه وجهاد مسلمانان علیه آمریکا واسرائیل به مبارزه علیه همدیگر و راه‌انداختن برادرکشی در جامعه اسلامی.

گروه‌های تکفیری بهترین و کارآمدترین ابزار قدرت‌ها و سازمان‌های ضد اسلامی ‌هستند که در پروژه اسلام‌هراسی نقش اساسی دارند.

استفاده ابزاری قدرت‌های استکباری از آنان جهت مقابله با مذهب اهل‌بیت‌(ع) و جمهوری اسلامی ‌(جنگ مذهب علیه مذهب)

اقدامات ضداسلامی ‌گروه‌های تکفیری مهم‌ترین ابزار قدرت‌های غربی و جمعیت‌های ضداسلامی ‌برای “اسلام هراسی”  و مهار موج گرایش جهانی به اسلام در سراسر جهان بوده و هست.

منبع: هابیلیان

پی نوشت:

[۱] – احمد فضیل نزال الخلایله، معروف به ابو‌مصعب زرقاوی در شهر زرقاء در کشور اردن به دنیا آمد. با مرگ پدر، زرقاوی مدرسه را ترک و ازآن‌پس به می‌خوارگی و خشونت روی آورد. کمی‌بعد به اتهام همراه داشتن مواد مخدر و تجاوز جنسی دستگیر و زندانی می‌شود. وی در زندان با برخی از مبلغان سلفی آشنا و تحت تعالیم مبلّغان سلفی قرار می‌گیرد. در سال ۱۹۸۹ پس از اعلام عفو عمومی‌دولت، از زندان آزاد می‌گردد. با مطرح‌شدن جهاد در افغانستان، اردن را ترک و جهت شرکت در جهاد به پاکستان می‌رود. در آنجا با برخی از رهبران گروه‌های جهادی از جمله ابو محمد المقدسی و سیف العدل و اسامه‌‌بن‌لادن آشنا می‌گردد. با شروع شدن جنگ داخلی افغانستان، به همراه المقدسی، پاکستان را ترک و به اردن بازمی‌گردند. در سال ۱۹۹۳ با کشف مقداری مهمات از منزل وی، به همراه المقدسی دستگیر و به ۱۵ سال زندان محکوم می‌شود. درسال ۱۹۹۹ با عفو عمومی‌ملک عبدالله که تازه به پادشاهی رسیده بود، از زندان آزاد و به افغانستان عزیمت می‌نماید و به آموزش و سازماندهی عرب افغان‌های اردنی و فلسطینی پرداخت و قدم‌های اولیه برای تشکیل گروه «توحید و جهاد» را برداشت.

[۲] – نجم الدین فرج احمد معروف به ماموستا کریکار مؤسس گروه انصارالاسلامی‌از سلفیون سرسخت کردی می‌باشد که در سال ۱۹۵۶م در شهر سلیمانیه به دنیا آمد. سن نوجوانی و جوانی خود را در کردستان عراق سپری کرد اولین حرکت و کار تنظیمی‌شیخ زمانی که ۱۷ سال داشت شروع شد. در آن زمان یکی از سربازان ملا مصطفی بارزانی بود که برای آزادی کردستان می‌جنگیدند. بعد از آن در تنظیم اخوان‌المسلمین قرار گرفت از اینجا بود که شیخ فاتح کریکار اولین حرکت اسلامی‌خود را شروع کرد. شیخ از سال ۱۹۷۵ در شهر اربیل (هولیر) در شمال عراق به کار تنظیمی‌اسلامی‌مشغول بود. تا اینکه در سال ۱۹۸۲ به ایران هجرت نمودند. پس از آن نیز به پاکستان مهاجرت نمود و در دانشگاه‌های آن کشور مشغول به تحصیل شده و در عین حال هم با جماعت‌های اسلامی‌و جهادی همکاری می‌کرد او سپس از آنجا به افغانستان رفت و با رهبرانی مانند «عبدالله عزام» و «گلبدین حکمتیار» ارتباط نزدیک برقرار کرد. کریکار از لحاظ فکری سخت تحت تأثیر‌اندیشه‌های «ابوالاعلی مودودی»، «عمر عبدالرحمن (عالم نابینای مصری زندانی در امریکا)»، «عبدالله عزام (عالم ازهری و مجاهد افغانی ترور شده در پیشاور)»، «سید قطب (متفکر اسلامی)» و «ابن تیمیه» است، تا جایی که چهار فرزندش را به نام‌های ابن تیمیه، سید قطب، معالم و ظلال نام‌گذاری کرده است، او در دهه‌های هفتاد فعالیت‌های چپ‌گرا و ملی داشته است، مانند بیشتر رهبران سیاسی اسلامی‌کرد که در این نقطه مشترک می‌باشند. او بعدها به کردستان بازگشت و در حرکت (بزوتنوه‌ی) اسلامی‌کردستان عضو شورای رئیسی بزوتنوه شد. بعد از مدت زیادی که بزوتنوه چند شاخه شد شیخ فاتح کریکار را به عنوان امیر جماعت انصارالاسلام انتخاب کردند. در واقع ملا کریکار در سال ۱۹۹۴ از شرایط جنگ بین حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی سود برد و ابتدا با سازماندهی نیروهای خود و سپس با یکی از جناح‌های قدیمی‌اخوان به نام «النهضه» متحد شد و در سال ۱۹۹۹م متحد اسلامی‌(یه کبوونی ئیسلامی) را سازمان داد که در آخر منتهی به شکل‌گیری انصارالاسلام شد. او به عنوان فرمانده گروه انصارالاسلام از همان زمان تأسیس تا زمان بازداشت در نروژ بود. در طول این سال‌ها وی همواره به اقدامات تروریستی متهم و در دادگاه‌های اروپایی محاکمه شده است.

[۳] – گروهی از نویسندگان، تحت اشراف د. عبدالغنی عماد: الحرکات الاسلامیه فی الوطن العربی،‌مرکز دراسات الوحده العربیه، چاپ اول، بیروت ۲۰۱۳ م. حسن مصطفی، داعش زیر ساخت‌های معرفتی و ساختاری، ص ۵۲.

[۴]. سایت گروه القاعده

[۵]. این نامه توسط آژانس امنیت آمریکا و شخص جان نگروپونته منتشر شد:

Firouz Sedarat. Alqa’ida in Iraq Zahiri letter is fake- web’ Reuters. 13 October 2005

[۶]. عاصم طاهر البرقاوی معروف به أبی محمد المقدسی اردنی و فلسطینی الاصل، یکی از مؤثرترین شخصیت‌های تأثیرگذار بر گروه‌های جهادی است. معروفیت وی به‌خاطر نوشتن کتابی است که آل سعود را کافر معرفی کرد. وی بارها توسط حکومت اردن دستگیر و زندانی شد ومدتی نیز با ابومصعب زرقاوی در زندان هم‌بند بوده است. در دوران زندان تأثیر بسیار زیادی بر زرقاوی داشت. بعد از عملیات ۱۱ سپتامبر کتابی تحت عنوان «هذا ما أدین الله به» نوشت که در آن از عملیات ۱۱ سپتامبر دفاع و آن را مشروع اعلام کرد. وی به همین خاطر نیز برای چندمین بار دستگیر و زندانی شد.

[۷].biletwit.blogspot.com/2014/03/blog-post_2440.html

[۸]. در سایت شموخ الاسلام که بیانیه‌های داعش را منتشر می‌کند، بیوگرافی عمر البغدادی به قلم ابواسامه العراقی با عنوان محطات من جهاد الامیر البغدادی، نوشته: حامد داوود محمد خلیل الزاوی، معروف به عمر البغدادی، متولد روستای زاویه، از توابع شهر حدیثه در استان الانبار در سال ۱۹۶۴ است. نسب او به سادات اعرجیه از قریش بازمی‌گردد. ابوعمر البغدادی پس از اتمام تحصیلات وارد دانشگاه پلیس می‌شود و در سال ۱۹۹۳ به‌علت گرایش‌های سلفی از پلیس اخراج می‌شود و پس ازمدتی به‌عنوان امام جماعت مسجدی در نزدیک محل سکونتش انتخاب می‌شود. پس از حمله آمریکا به عراق چند روز دستگیر و بعد آزاد می‌شود و پس از آزادی از زندان با گروه جماعت التوحید والجهاد بیعت می‌کند. وی سپس به بغداد منتقل و در کنار زرقاوی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. پس از چندی از سوی زرقاوی به‌عنوان والی دیاله منصوب می‌شود. پس از کشته شدن زرقاوی به‌عنوان رئیس دولت اسلامی‌عراق انتخاب می‌شود.

[۹]. http://www.muslim.org/vb/showthread.php?209738

[۱۰] همان

[۱۱]. CNN: ISIS: The first terror group to build an Islamic state?

[۱۲]. “BBC News – Profile: Abu Bakr al-Baghdadi”. Bbc.co.uk. 2014-06-11. Retrieved 2014-06-15.

[۱۳]. The Guardian. 2014-06-12. Retrieved 2014-06-14.»


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *