حمایت آمریکا از دولت السالوادور، دخالت و تشکیل یک گروه نظامی جانی برای سرکوب شورش‌ها

برای سرکوب معترضین در السالوادور استراتژی خشک‌کردن آب اقیانوس یا زمین گداخته علیه روستاییان پیاده شد که مطابق آن باید تمامی دهکده‌ها را از نقشه کشور حذف می‌کردند. چراکه با مسدودکردن مسیر تأمینشان، رفته‌رفته گروه چریک‌ها منزوی و دسترسی‌شان به پایگاه‌های روستایی قطع می‌شد. گردان آتلاکتال بتلیون یکی از گروه‌های شورشیِ موازی با ارتش السالوادور محسوب می‌شد که در سال ۱۹۸۰ میلادی در مدرسه ارتش آمریکا تشکیل شده بود، نقشی اساسی در پیاده‌سازی سیاست نظامی خشک‌کردن آب اقیانوس یا همان زمین گداخته ایفا کرد.

۲۸ژانویه۱۹۸۲، پرزیدنت ریگان در کنگره اعلام کرد که دولت السالوادور کوشش‌های منظم و معناداری را در راستای حقوق بشر مورد توافق کنوانسیون‌ بین‌المللی به کار گرفته و در حال دستیابی به کنترل عناصر و نیروهای مسلح خود است تا بتواند از شکنجه و قتل شهروندان السالوادوری توسط این نیروها جلوگیری کند. و در نهایت طوری وانمود کرد که او و دولتش در جریان ردخدادهای داخلی جنایت‌گونه این کشور نقشی ندارند. به این ترتیب همچنان ارسال اسلحه و اعزام پرسنل آمریکایی به السالوادور ادامه پیدا کرد. اما واقعیت چیز دیگری بود و در اصل همین نیروهای آتلاکتال تحت نظارت مستشاران نظامی آمریکایی حاضر در السالوادور، فعالیت می‌کردند و تجهیز می‌شدند.

یکی از فراری‌های ارتش السالوادور در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز گفت در کلاس‌هایی که برای آموزش شکنجه افراد کم‌سن‌وسال برگزار می‌شد، هشت نفر از مستشاران آمریکایی، ظاهراً از کلاه سبزها حضور داشتند. فرد دیگری از اعضای سابق گارد ملی هم بعدها این طور شهادت داد که به شکلی نامحسوس به مدت نه ماه در پاناما تحت آموزش جنگ ضدچریکی توسط ایالات متحده قرار گرفته و به‌طور پاره‌وقت شکنجه را آموزش دیده است. خود افسران گارد ملی در آمریکا آموزش می‌دیدند. اوت ۱۹۸۶، تلویزیون سی. بی. اس گزارش داد سه افسر ارشد گارد ملی که در جریان کشتار جوخه‌های مرگ دست راستی نقش داشتند، در آکادمی پلیس فونیکس تعلیم دیده‌اند.

تا می ۱۹۸۳ افسران آمریکایی در رده‌های ارشد ارتش السالوادور جاگیر شدند و جاافتادند و برای پیشبرد جنگ تدابیر مهمی اندیشیدند. سال ۱۹۸۴، سرهنگ روبرتو یولیو ساتی بانز[۱]، از صاحب‌منصبان سابق ارتش السالوادور که در بالاترین سطوح پلیس امنیتی خدمت کرده بود، در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز برای آن‌هایی که هنوز درباره این ماجرا تردید داشتند، تاکید کرد که شبکه جوخه‌های مرگ را همان رهبران السالوادوری شکل دادند و هنوز هم به هدایت آن‌ها مشغول‌اند. او از این مهم پرده برداشت که حتی فردی مانند سرهنگ نیکلاس کار انتزا[۲]، از رؤسای پلیس خزانه‌داری که همیشه به‌عنوان یکی از بی‌انضباط‌ترین و بی‌رحم‌ترین نیروهای امنیتی شناخته می‌شد، در شش سال گذشته هر سال رقمی حدود نودهزار دلار از سازمان سیا پول دریافت کرده است. دولت ریگان گهگاهی خودش بعضی از اعضای پلیس خزانه‌داری را مرتبط با شبکه خوجه‌های مرگ معرفی می‌کرد ولی در اصل همچنان به تجهیز و تعلیم این نیروها ادامه می‌داد.

دو روز قبل از اظهارات ریگان، مطبوعات آمریکایی از کشتار دسامبر ۱۹۸۱ روستای ال‌موزوته نوشته بودند. این گزارش نشان می‌داد که نیروهای دولتی و با مشارکت شورشیان آتلاکتال بین هفتصد تا هزار نفر را قتل‌عام کردند؛ بیشتر کشته‌شده‌ها هم زنان، کودکان و سالخوردگان بودند. بعدتر اما گزارش مفصل‌تری درباره این فاجعه در سال ۱۹۹۳ چاپ و رسانه‌ای شد. قتل‌عام ال‌موزوته یکی از وحشتناک‌ترین، بی‌رحمانه‌ترین و چندش‌آورترین کشتارهای قرن بیستم توسط سربازان نیروی زمینی است. سربازان در رویارویی با مردم بیگناه، بسیاری را گردن زدند، آنان را با تبر تکه‌تکه و به همه دختران جوان تجاوز کرده و همه را کشته بودند. حتی به کودکان هم رحم نکردند؛ مثلاً کودکی را به هوا انداخته و او را با سرِ نیزه گرفته بودند. ولی طبق معمول این کشتار وحشیانه در سال‌های ابتدایی هم با هم‌دستی رسانه‌ها و مطبوعات تکذیب و پنهان شده بود. تا بالاخره جهانیان دریافتند که چگونه سربازان نیمه‌های شب بیست نفر را از رخت‌خواب بیرون کشیدند و کشتند، برای تجاوز به دختری نوجوان و شکنجه آن‌ها فرصت پیدا کردند.

سال ۱۹۸۴ سازمان عفو بین‌الملل گزارش داد: «بر اساس اخبار پیاپی و تقریباً روزانه مشخص شد که یگان‌های منظم امنیتی و نظامی السالوادور مسئول شکنجه، ناپدیدشدن و کشتار دسته‌جمعی یا انفرادی غیرنظامیانِ غیرمبارز در جای‌جای کشور السالوادور هستند. گمان می‌رود سربازان عده‌ای از بیماران را از بستر یا اتاق‌های عمل خارج کرده، شکنجه داده و در نهایت آنان را کشته‌اند. به گفته کسانی که از دستگیری و بازجویی‌ها جان سالم به در برده‌اند، شکنجه‌ها شامل انواع ضرب‌وشتم، آزار و اذیت جنسی، اعدام درونی، استفاده از روان‌گردان‌های شیمیایی و سوزاندن بدن‌ها با جوهر گوگرد است.»

ژوئیه ۱۹۸۷، زنی به نام یانیرا کوریا و اهل السالوادور که از قبل نامه‌ها و تلفن‌های تهدیدآمزی دریافت کرده بود، بیرون از دفتر کمیته هم‌بستگی با مردم السالوادور[۳] در لس‌آنجلس روبوده شد. طبق گفته‌هایش، دو مرد که لهجه السالوادری هم داشتند با تهدید چاقو او را به داخل وانتی بردند، درباره فعالیت‌های سیاسی‌ و همکارانش او را بازجویی کردند. انگشتانش را با سیگار سوزاندند، دستانش را با چاقو بریدند، با چوب آزارش دادند و دست آخر به او تجاوز کردند. یک ماه قبل از آن حادثه، یانیرا و پسر سه ساله‌اش به‌سختی از یک آدم‌ربایی گریخته بودند.

دان کوایل[۴]، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، به فرماندهان ارتش گفت که باید به آدم‌کشی جوخه‌های مرگ و نقض حقوق بشر منتسب به ارتش پایان دهند. ولی ده روز بعد، گردان آتلاکتال به بیمارستان صحرایی چریک‌ها حمله کردند و حداقل ده نفر از جمله پنج بیمار، یک پزشک و یک پرستار را کشتند و قبل از قتلِ دو قربانی زن به آنان تجاوز کردند. منابع نزدیک به ارتش السالوادور بعدها گفتند اخطار کوایل جدی گرفته نشد، چون آن حرف تو خالی و بی‌اهمیت بوده است و صرفاً مقامات ایالات متحده برای فریب کنگره و افکار عمومی آمریکا آن را مطرح کرده‌اند.

اسناد گردان آتلاکتال، به‌وضوح استمرار سیاست‌های آمریکا در السالوادور را آشکار می‌کند. نشریه آمریکا زواچ ضمن بررسی فعالیت‌های این واحد آموزش‌دیده، تاسیس و تجهیز‌شده توسط آمریکا نوشت: «سال ۱۹۸۱، پانزده کارشناس ضدشورش از مدرسه نیروهای ویژه ارتش آمریکا به السالوادور اعزام شدند و این گردان را تشکیل دادند. همان سال آتلاکتال در عملیاتی شرکت کرد که در جریان آن صدها غیرنظامی کشته و سوزانده شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند و عملاً همه‌جا نابود شد. همین گردان بعدها هم در بمباران روستاها و قتل صدها غیرنظامی با تیراندازی‌های مستقیم، غرق‌کردن و… شرکت داشت.»

یکی از سربازان گردان آتلاکتال ترک خدمت کرد و در ژوئیه ۱۹۹۰ در تگزاس پناهندگی سیاسی گرفت؛ چراکه قاضی امور مهاجران، تقاضای وزارت خارجه آمریکا را برای عدم پذیرش تقاضای پناهندگی و برگرداندنش به السالوادور رد کرد. او به‌خوبی شرایط و نحوه آموزش ارتش السالوادور را توصیف کرد: «در این دموکراسی نوپا، ثروتمندان از خدمت اجباری معاف‌اند، در عوض نوجوانان را در محله‌های کثیف و اردوگاه‌های آوارگان جمع می‌کنند و آن‌ها هستند که به خدمت اعزام می‌شوند.»

به گفته او سربازان وظیفه مجبور بودند گلوی سگ‌ها و لاشخورها را گاز بگیرند و سرشان را جدا کنند. آن‌ها را وادار می‌کردند ناظر شکنجه، کشته‌شدن، کشیدن ناخن، قطع‌کردن سر و قطعه‌قطعه‌شدن ناراضیان مظنون باشند؛ انگار آن‌ها اسباب‌بازی‌هایی بودند صرفاً برای سرگرمی! تا می‌توانستند عده‌ای را گرسنگی می‌داند و اذیت می‌کردند. به سربازان تازه‌کار می‌گفتند که انجام چنین کارهایی به آن‌ها هم محول خواهد شد؛ چراکه شکنجه انسان‌ها و حیوانات، به شما شهامت و جسارت بیشتری می‌دهد و از شما مردان قوی‌تری می‌سازد.

دانیل سانتیاگو، کشیشی کاتولیک در السالوادور، برخی نمونه‌ها را به‌صورتی عینی و شفاف در نشریه یسوعی آمریکا توصیف کرده؛ او ماجرای زنی روستایی را بازگو کرده است که وقتی به خانه مادرش بازگشته با صحنه وحشتناکی روبه‌رو و در وضعیتی فاجعه‌بار با جنازه مادر، خواهر و سه فرزندش مواجه شده است. همگی بدون سر دور میزی نشسته بودند، سرهاشان روی میز مقابلشان و دستشان روی سرها قرار گرفته بود؛ حالتی که انگار هر کدام اجساد خود را نوازش می‌کردند! قاتلان گارد ملی وقتی نتوانستند سر کودک هجده‌ماهه را در جای دلخواهشان بگذارند، دست‌هایش را با میخ به میز کوبیده و یک ظرف پلاستیکی برزگِ پر از خون را هم با سلیقه تمام وسط میز جاداده بودند.

نمونه تکان‌دهنده دیگر در ژانویه ۱۹۸۸، زمانی اتفاق افتاد که آمریکا عملیات انحلال پیمان صلح آمریکای مرکزی را تکمیل و کارگزاران قاتلش را از پایبندی به یک سری قوانین معاف کرد؛ قوانینی که رعایتشان موجب برقراری عدالت، آزادی، دموکراسی، رعایت حقوق بشر، تضمین نقض‌ناپذیری هر نوع آزادی و زندگی بود. درست بعد از ثبت این موفقیت مشکوک، جسد یک مرد و پسری نوجوان در یکی از گورستان‌های معروف جوخه‌های مرگ پیدا شد؛ درحالی‌که دست‌هایشان از پشت و چشم‌هایشان هم با نواری بسته شده و آثار شکنجه روی بدن‌هاشان پیدا بود.

کمیسیون غیردولتی حقوق بشر گزارش داد: «طی دو هفته سیزده جسد کشف شد که علائم شکنجه روی بدن بیشترشان مشخص بود؛ دو زن از مو به درختی آویزان، سینه‌هایشان بریده و به صورتشان رنگ قرمز رنگ زده بودند.» این گزارش‌ها از عملیات رعب‌افکن دولت به دلیل ترس حاکم به‌طور ناشناس منتشر می‌شد. هرچند همگان آثار قدیمی جوخه‌های مرگ را شناختند و خبرگزاری‌ها به‌ویژه در کوبا، این اطلاعات را به شکل برجسته‌ای منتشر کردند، مطبوعات ملی آمریکا همچنان این جنایت را مخفی و بر آن سرپوش گذاشتند.

سانتیاگو بازگو کرد که صحنه‌های وحشتناک السالوادور را نیروهای مسلح برای ایجاد رعب‌ووحشت مردم طرح‌ریزی کردند: «مردم در السالوادور فقط کشته نمی‌شوند، سرشان را می‌برند، سرها را روی نیزه می‌گذارند و از آن‌ها برای علامت‌گذاری مناطق موردنظرشان استفاده می‌کنند. پلیس فقط شکم مردها را نمی‌درد، اندام تناسلی‌شان را قطع می‌کنند و در دهانشان می‌گذارند. نیروهای گارد ملی فقط به زنان تجاوز نمی‌کنند، رحمشان را از بدنشان درمی‌آورند و صورتشان را با آن‌ها می‌پوشانند. فقط کشتن بچه‌ها کافی نیست، کودکان را جلوی چشم مادران و پدران به سیم‌خاردار می‌کشند تا پوست و گوشتشان از استخوان جدا شود. بله زیبایی‌شناسی ترور و وحشت در السالوادور این‌چنین جنبه‌هایی دارد.»

گاهی اوقات حزب حاکم بر السالوادور جوخه‌های مرگ را ارتش رستگاری ملی می‌خواند و هدف از انجام چنین کارهایی را ایجاد اطمینان از تابعیت و فرمان‌برداری کامل مردم از منافع میهن می‌داند. اعضای حزب، از جمله کریستیانی، رئیس‌جمهور السالوادور، با خون خود وفاداری‌شان به روبرتو دربیستون، رهبر مادام‌العمر السالوادور ادا کردند. نیروهای مسلح نوجوانان را از سیزده‌سالگی به استخدام وادار می‌کنند و آن‌ها را با آیینی که از اس‌اس‌های نازی گرفته‌اند، تعلیم می‌دهند تا برای همه کارها به‌عنوان مراسمی آیینی آماده باشند؛ آموزش‌هایی مثل وحشی‌کردن افراد و تجاوز و… . داستان‌های مربوط به آموزش‌هایشان «اصلاً تخیلی نیست» و «شواهد محکمی مانند اجساد انسان‌ها، بدن‌های مثله‌شده، مغزها و جمجمه‌های ازهم‌پاشیده و شاهدان عینی همگی دلالت بر حقیقت آن دارد».

نهایتاً دوآرته ضمن برگزاری مراسم سوگند، به‌عنوان رئیس‌جمهور غیرنظامی یک دولت نظامی، برای مخفی نگه داشتن دخالت‌های آمریکا در قتل‌عام‌های السالوادور و معرفی خودش در قالب چهره‌ای متمدن و محترم در جوامع غربی، از خدمات دلیرانه ارتش مقابل خرابکاران تقدیر کرد.


منبع:

دموکراسی بازدارنده، نوآم چامسکی، ترجمه: مهوش غلامی، انتشارات اطلاعات (۱۳۷۵)، فصل دوازده

کشتن امید، ویلیام بلوم، ترجمه: منوچهر بیگدلی خمسه، انتشارات اطلاعات (۱۳۹۵)، فصل پنجاه‌وچهار


[۱] Roberto Eulalio Santibanez

[۲] Nicolas Carranza

[۳] C. I. S. P. E. S.

[۴] Dan Quaylc


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *