هم‌پیوندی عمیق آمریکا با سازمان مجاهدین در ترورهای دهه شصت

یکی از گروه‌های فعال مبارزاتی علیه حکومت پهلوی، سازمان مجاهدین انقلاب بوده که به دلیل فعالیت‌های مسلحانه در مقاطع سال‌های ۵۰ تا ۵۴ به‌شدت زیرنظر ضربات ساواک قرار گرفت. پس از ایجاد یک انشعاب ایدئولوژیک در سال ۵۵ میان اعضای سازمان که برخی از آن‌ها مارکسیست شده و برخی دیگر مشی مذهبی را ادامه می‌دادند، قدرت سازمان مجاهدین انقلاب کاسته شده و طبیعتاً میزان حساسیت نهادهای امنیتی حکومت پهلوی نسبت به سازمان کاهش پیدا کرد.

بخش مارکسیست سازمان به این نتیجه رسیده بود که با پایان مبارزه مسلحانه، باید ابعاد تئوریک سازمان تقویت شده و به دلیل عدم آمادگی شرایط لازم، زمان انقلاب علیه شاه فرا نرسیده است. در حالی این انشعال ایدئولوژیک شکل گرفته بود که بخشی از نیروهای فعال سازمان مجاهدین همچون مسعود رجوی از سال ۵۰ در زندان به سر می‌بردند و همراه با سایر هم‌بندهای خود همچون موسی خیابانی و علی زرکش یک تشکیلات سازماندهی شده را به وجود آوردند.

شائبه اولین ارتباطات سازمان مجاهدین با ایالات متحده آمریکا

علی‌رغم اینکه استراتژی اصلی سازمان مجاهدین انقلاب، مبارزه با امپریالیسم و به‌خصوص آمریکا بوده ولی طبق برخی از اسناد منتشر شده، به دلیل همکاری مسعود رجوی و سایر هم‌بندانش با ساواک به واسطه آمریکا، حکم اعدام وی به حبس ابد تغییر پیدا کرد. سران مجاهدین انقلاب در زندان دقیقاً در آستانه پیروزی انقلاب و در دی ماه ۵۷ از زندان آزاد شده و بلافاصله شروع به عضوگیری کردند. به دلیل جلوگیری از لورفتن همکاری این افراد با آمریکا، مدارک و اسناد ادارات مهمی همچون ارتش توسط سازمان به سرقت رفته و بخش اعظمی از تجهیزات پادگان‌ها اعم از اسلحه و مهمات توقیف شد.

یکی از شگردهای افزایش قدرت مردمی در میان سازمان مجاهدین، مصادره راهپیمایی‌ها به نفع خود بود؛ به نحوی که هر راهپیمایی خودجوش مردمی با پلاکاردهای سازمان روبه‌رو می‌شد تا قدرت بدنه اجتماعی سازمان بیشتر به رخ کشیده شود. همین امر نیز موجب نفوذ در برخی از ارکان سیاسی کشور را به وجود آورد تا در بزنگاه‌های مناسب اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را به وجود آورند.

سازمان منافقین تحت آموزش‌های نظامی آمریکا

سازمان مجاهدین پس از ناکامی در دستیابی به قدرت سیاسی در کشور در ۳۰خرداد۱۳۶۰ به طور رسمی وارد فاز مسلحانه شده و به‌عنوان یکی از گروه‌های معارض نظام ایران خود را معرفی کردند. این سازمان که مرکزیت خود را به کشور فرانسه منتقل کرده بود تحت عنوان تشکیل شورای ملی مقاومت، همراه با بنی صدر و رجوی یک دولت در تبعید را تشکیل داده و برنامه‌ریزی‌های متعددی به‌منظور ترور شخصیت‌های سیاسی و یا ترورهای کور در کشورمان ترتیب دادند. بسیاری از ترورهای موثر توسط سازمان مجاهدین شامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری، موجب شده بود تا رعب و وحشت در میان عوام مردم افزایش یابد. ترورهای کور سازمان در قالب‌های بازدارندگی میان مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. به‌عنوان مثال هر فرد کوچه و بازار که در دیوارهای مغازه خود عکس خمینی را چسبانده بوده و از نظر ظاهری به افراد مذهبی نزدیک بود، قابلیت سوژه ترور بودن را توسط سازمان مجاهدین داشته است.

آنچه موجب شده بود تا نفوذ عملیات‌های سازمان مجاهدین در دهه شصت به ویژه چهار سال ابتدایی این دهه بیش از پیش موردتوجه قرار گیرد. دستیابی صحیح نسبت به اطلاعات و همچنین آموزش‌های خرابکارانه به‌صورت کاملاً حرفه‌ای توسط نیروهای آمریکایی بود.

  • دستیابی به اطلاعات صحیح: بخشی از اطلاعات کسب شده توسط سازمان مجاهدین توسط افراد ذی‌نفوذ این سازمان در نهادهای مختلف انقلابی کسب شده بود و بخش اعظم دیگری از این اطلاعات نیز توسط مامورها و جاسوسان آمریکایی در اختیار این سازمان قرار می‌گرفت. هنوز سیا به‌عنوان اصلی‌ترین نهاد امنیتی آمریکا، ماموران کارکشته خود را در ایران نگه داشته بود تا با یک کودتای نظامی و یا فروپاشی از درون دوباره بتواند ساختار حکومت ایران را برگرداند.
  • آموزش‌های خرابکارانه: اگرچه سازمان مجاهدین پیش از انقلاب نیز توانایی انجام ماموریت‌های چریکی را داشته‌اند ولی پس از پیروزی انقلاب در ایران، فضای ترور و اقدامات خرابکارانه به‌شدت پیچیده شده بود. اکثریت مردم ایران با نظام موجود یک هم‌پیوندی و چسبندگی اعتقادی قوی پیدا کرده بودند و بنابراین با مشاهده کوچکترین تلنگر خرابکارانه، آن را به مامورین امنیتی در نظام جمهوری اسلامی اطلاع می‌دادند. در واقع حضور چند میلیون مخبر امنیتی در کشور، موجب شده بود تا شرایط ترور و عملیات‌های خرابکارانه، نیازمند برنامه‌ریزی دقیق‌تری باشد. در همین راستا، مامورین متخصص آمریکایی با توجه به شناخت نسبی از شرایط ایران، وظیفه آموزش‌های لازم و همچنین ارتباط‌گیری با سران سازمان مجاهدین را بر عهده گرفتند. در اسناد منتشر شده پس از جنگ ایران و عراق، مشاهده شده که رجوی در دیدار با فرماندهان صدام به‌صورت مستقیم با مقامات کاخ سفید ارتباط گرفته و نسبت به چگونگی عملیات‌ها با آن‌ها مشورت‌های لازم را انجام می‌داد. حتی نیروهای مجاهدین در فرانسه نیز تحت آموزش‌های مامورین آمریکا، توانایی‌های خود را برای اقدامات خرابکارانه حرفه‌ای می‌افزودند.

اگرچه شعار مبارزه با امپریالیسم یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های ایدوئولوژیک سازمان مجاهدین بوده و طبیعتاً مبارزه با آمریکا باید به‌عنوان مصداق اصلی این مولفه باشد ولی وجود دشمن مشترکی به اسم جمهوری اسلامی ایران موجب شده بود تا حتی اعتقادات ایدوئولوژیک سازمان مجاهدین نیز با تغییرات محسوسی روبه‌رو شود. شهوت کسب قدرت توسط سازمان مجاهدین موجب شده تا برای نابودی یک نظام نوپای انقلاب کرده‌ای همچون ایران، دست به دامان هرگونه ابزار، کشور و یا سازمانی بشود. اگرچه همکاری‌های سازمان مجاهدین و ایالات متحده آمریکا منجر به نابودی نظام جمهوری اسلامی نشده بود ولی این دو را به یکی از هم‌پیمانان همیشگی مبدل ساخت.

منبع: تاریخ مستطاب آمریکا، محمدصادق کوشکی، نشر شهید کاظمی (۱۳۹۸)


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *