دستهای آلوده یانکیها در ترورهای دهه شصت
بدون شک یکی از هولناکترین و خشنترین رخدادهای سیاسی در تاریخ ایران پس از دوران شاهنشاهی در ماجرای ترورهای گروهکهای فرقان و سازمان مجاهدین خلق شکل میگیرد. در آن دوران به دلیل شکلگیری شاکله نظام جدید و همچنین تثبیت کنشگران سیاسی در قالبها و مفروضات ساختاری، شاهد یک نوع سهمخواهی در میان برخی از مبارزان پیش از انقلاب تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق و درگیری آنها با روحانیت سیاسی ایران بودیم. تلاش بیوقفه نظامی و ایدوئولوژیک سازمان مجاهدین خلق بهمنظور در دست گرفتن ارکان قدرت سیاسی و همچنین کینه و نفرت ایجاد شده نسبت به مسئولین وقت موجب شده بود تا حمله مسلحانه هدفمند و حتی کور در دستور کار سازمان قرار گیرد.
حمله مسلحانه هدفمند با هدف ترور شخصیتهای اثرگذار با تمرکز بر روحانیت سیاسی از جمله بهشتی، مطهری و… شکل گرفته و حمله مسلحانه کور بهمنظور ایجاد رعب و وحشت در میان عامه مردم، حذف جامعه مذهبی ایران و در نهایت نمایش عدم توانمندی نیروهای حاضر در ایجاد ثبات و آرامش کشور طرحریزی شده بود. طبیعتاً ایالات متحده آمریکا که قدرت خویش در خاورمیانه و بهویژه ایران را پس از انقلاب از دست داده بود، از فرصت خشم و کینه سازمان مجاهدین نسبت به نظام حاکم بهره برده و با همکاری مستمر سعی در تسهیل پیادهسازی برنامههای تروریستی آنها داشت.
پس از ترور شهید مطهری توسط گروهک فرقان، میزان سوءظنها به سفارت آمریکا بهعنوان عامل خطدهنده به گروههای مسلح علیه ایران افزایش پیدا کرده و چنین مسالهای بارها در اسناد و مدارک پیداشده در سفارت مشاهده شده است. تا پیش از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام، این سفارت بهخوبی میتوانست خطدهی سازمانی، اطلاعاتی و حتی تشکیلاتی را برای گروههای تروریستی علیه ایران فراهم آورد که این امر پس از تسخیر سفارت با مشکلات عدیدهای توسط گروهکهای مخالف نظام ایران روبهرو شد. بعد از سالها در اسناد و مدارک منتشرشده از مکاتبات ریچارد هلمز (رئیس پیشین سیا) نیز مشخص گردید که ایالات متحده آمریکا مستقیماً با گروهک فرقان ارتباط و همکاری مستمر داشتند.
چگونگی حمایت ایالات متحده آمریکا از ترورهای شخصیتهای ایرانی در آن برهه شامل موارد ذیل میباشد:
- تبدیل شدن سفارت آمریکا به منبعی برای تربیت منبع خبر در میان مردم مذهبی بهمنظور ارائه اطلاعات مورد نیاز؛
- نقشهچینی چگونگی عملیات تروریستی توسط تامست (جاسوس برجسته آمریکایی و همکار لینکن)؛
- ارتباط مستقیم مسعود رجوی با کاخ سفید در عملیاتهای تروریستی دهه شصت و دریافت کدهای راهبردی برای چگونگی عملیات از کاخ سفید و همچنین کاخ الیزه؛
- آموزشهای تروریستی به نیروهای سازمان مجاهدین توسط سازمان سیا در کشورهای عراق و ترکیه؛
- ایجاد مثلث آمریکا، عراق و سازمان مجاهدین بهمنظور پیروزی صدام در جنگ مقابل ایران که در این مثلث سازمان مجاهدین با نیروهای نفوذی در نهادهای قدرت ایران توانسته بود سطح کارکردی نیروهای جنگ را کاسته و از طرف دیگر آمریکا با پمپاژ تسلیحات سرعت بیشتری در پیشروی خاک ایران داشته باشد.
از آنجایی که شیوه کشتار توسط سازمان مجاهدین و حتی گروه فرقان بسیار غافلگیرانه و چریکی بوده، در آن برهه تاریخی توانسته بود تا آسیبهای بسیاری را به بدنه نیروهای انقلابی داخل حکومت ایران بزند. کشتار بازاریان، بمبگذاریها در مناطق شلوغ و همچنین نفوذ در ردههای بالای مدیریتی کشور عواملی بودند که برای شناسایی گروههای خرابکار، مسئولین امنیتی ایران را به دردسر میانداخت.
سازمان مجاهدین انقلاب نشریهای تحت عنوان مجاهد داشتند که در آن تجربیات و همچنین عملیاتهای انجامشده توسط این سازمان را تشریح میکرد. بهعنوان مثال پرتاب بمبهای آتشزا به درون ساختارهای حاکمیتی نظیر کمیتهها، اعدامها و سلاخی برخی از افراد انقلابی، ترور موتوری به نحوی که بر پشت موتورسیکلتها نشسته و بهصورت کاملاً بیبرنامه به برخی از نیروهای مذهبی شلیک کنند و نمونههای مکرر از جمله مواردی بوده که بدان اشاره میشد.
با تلاش، هدایت و حمایتهای ایالات متحده آمریکا که موجب تسریع پیشروی سازمان مجاهدین خلق میشد، طبق مفاد درج شده در همین نشریه مجاهد، حدود ۱۶هزار نفر در یک بازه هشت ساله از مردم ایران توسط این سازمان ترور شده بودند. این افراد شامل مردم معمولی، بازاریان، کارمندان انقلابی، مسئولین میانرده و حتی روحانیت سیاسی میباشند. اگرچه آمار ترورها در ایران بسیار بالا بوده ولی تلاشهای سهگانه عراق، آمریکا و سازمان مجاهدین در نهایت در پایان جنگ هشت ساله با شکست مواجه شده و اعضای آن مجبور به باقی ماندن در خاک عراق تا زمان بهبود اوضاع سیاسی و بینالمللی شدند. هنوز هیچ گزارش دقیقی از سطح و گستره کمکهای نظامی آمریکا به این سازمان منتشر نشده ولی به نظر میرسد بخشی از خدمات تسلیحاتی آمریکا به عراق در اختیار سازمان مجاهدین نیز قرار گرفته و از آن بهره میبردند.
منبع: درون انقلاب ایران، جان دی. استمپل، ترجمه: دکتر منوچهر شجاعی، انتشارات رسا
0 دیدگاه