تروریسم اقتصادی علیه پرونده هستهای ایران
کشور ایران برنامههای هستهای خود را در سال ۱۹۶۰ و در دوران محمدرضا پهلوی آغاز کرد. استنباط مسئولین و مدیران کشور برای حضور بهعنوان یک کشور هستهای در آن برهه، حذف منابع نفتی در آینده دور و نیاز ایران به بهرهبرداری از انرژی هستهای بود که این امر با یک توافقنامه تجاری با فرانسه در همان سالها عملیاتی شد.
پس از انقلاب، پروسه راهاندازی فعالیتهای هستهای توسط ایران بهصورت مستقل و بدون نیاز به سایر کشورها همچون فرانسه پیگیری شده بود. این پروسه ادامه پیدا کرد تا اینکه در ۲۳مرداد۱۳۸۱ و در سالهای ابتدایی دومین دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی، برای نخستین بار سازمان مجاهدین خلق بهعنوان یکی از اپوزیسیونهای خارجی نظام جمهوری اسلامی، ادعایی مبنی بر وجود فعالیت هستهای مخفی در نطنز و اراک را به آژانس انرژی اتمی اعلام کرد. همین امر موجب گشوده شدن پرونده هستهای ایران در آژانس انرژی اتمی شده و پس از بازدید چندباره محمد البرادعی بهعنوان مدیرکل آژانس انرژی اتمی از تاسیسات هستهای کشورمان، نخستین گزارش با موضوع قصور ایران در اجرای NPT از سوی مدیر کل آژانس انتشار یافت. پس از اعلام رسمی این گزارش، ایران آمادگی خود را برای هرگونه همکاری با آژانس به منظور اعتمادسازی اعلام کرده و حتی در دیداری که رئیسجمهور وقت، محمدخاتمی با محمد البرادعی داشته، عنوان گردید: «از آنجایی که ایران خود قربانی سلاحهای کشتار جمعی بوده بههیچوجه در پی دستیابی به سلاح اتمی نیست و در استراتژی دفاعیاش جایی برای سلاحهای کشتارجمعی وجود ندارد. ما در پی حفظ منافع و امنیت ملی خود هستیم ولی اطمینان میدهیم که برای کسب این اهداف نیاز به سلاح اتمی نداریم. از آنجا که ادعاهای مطرحشده علیه ایران خیرخواهانه نیست، هر اقدامی که ایران صورت دهد، باز هم تضمینی نیست که بهانههای دیگری برای فشار بر ایران جعل نشود. جرم جمهوری اسلامی ایران تنها این است که تصمیم گرفته مستقل باشد و روی پای خود بایستد». با وجود آنکه در سوم شهریور ۱۳۸۲، ایران آمادگی کامل خود را برای مذاکراتی در راستای اعتمادسازی با آژانس اعلام کرده بود ولی در ۲۱ شهریور همان سال، اولین قطعنامه شورای حکام درباره فعالیتهای هستهای ایران به پیشنهاد سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه امضا گردید. در چهارم اسفند ۱۳۸۲ توافقنامهای تحت عنوان توافقنامه بروکسل امضا شد که بر اساس آن ایران متعهد میشود تا آزمایش و ساخت سانتریفیوژهای موردنیاز برای غنیسازی را متوقف سازد و در عوض اتحادیه اروپا، ایران را در سازمان تجارت جهانی بپذیرد. در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴، مذاکرات متعددی بین ایران و طرفهای اروپایی و آمریکایی شکل گرفت تا اعتمادسازی نسبت به پرونده هستهای ایران صورت پذیرد ولی در همین سالها شاهد قطعنامههای متعددی علیه ایران به رهبری آمریکا بودیم.
دلایل آمریکا برای جلوگیری از فعالیتهای هستهای ایران
منابع چندگانه قدرت در ساختار ایران و همچنین تاثیراتی که این منابع بر گسترش قدرت منطقهای ایران داشته، موجب شده بود تا به عنوان هژمون منطقهای در خاورمیانه مطرح گردد. این امر با توجه به کاهش قدرت آمریکا در ایران پس از خروج نیروهایش از سفارت آمریکا، برخلاف سیاستهای راهبردی ایالات متحده بود و در همین راستا سعی در کنترل قدرت افروزی ایران نمود.
نقش اندیشکدهها (Think Tank) آمریکا در کنترل قدرت ایران
- اندیشکده کارنگی (چماق و هویج)
هریک از اندیشکدههای آمریکایی نقش پررنگی در تصمیمسازی مقامات این کشور به منظور نحوه مواجه با ایران داشتهاند. فصل مشترک همه این اندیشکدهها، کاهش هژمونی منطقهای ایران و همچنین وابستهسازی اقدامات ایران در نظام بینالملل به آمریکا میباشد.
تجربه خلع سلاح جمهوریهای شوروی سابق در قالب ارائه وام برای خلع سلاح اتمی، یکی از پیشنهادات اندیشکدههای آمریکایی بود. در همین راستا، جورج پرکویچ بهعنوان کارشناسارشد اندیشکده کارنگی در مقالهای با عنوان “تغییر منافع هستهای ایران” معتقد بوده که آمریکا برای ایجاد تغییرات مثبت در ایران باید به سمت مشوقهای اثرگذار برود. در همین راستا یک بسته پیشنهادی شامل چهار مقوله حقوق بشر، صلح خاورمیانه، خلع سلاح اتمی و عدم قدرتافزونی در منطقه بهویژه فلسطین و لبنان، از طرف اندیشکده کارنگی به مسئولین آمریکایی پیشنهاد گردید. در ازای تحقق این چهار مقوله، مقامات آمریکایی میتوانند مشوقهایی همچون: آزادی اموال توقیفشده ایران در آمریکا، لغو پلکانی تحریمهای یک جانبه آمریکا، حمایت از خط لوله صلح ایران، پاکستان، هند و احترام به امنیت و حاکمیت ملی ایران را به وی بدهند.
- اندیشکده بروکینگز (مذاکره برای مذاکره)
دکتر سرجان تامسون بهعنوان یکی از محققهای برجسته در اندیشکدههای آمریکایی و همچنین نماینده عالی این کشور در سازمان ملل در گزارشهای نهایی پروژه مطالعاتی پرونده هستهای ایران که در مارس ۲۰۰۷ به کاخ سفید ارسال شده بود، کنترل توان هستهای ایران با کمترین هزینه را بهعنوان استراتژی اصلی آمریکا معرفی کرد. در همین راستا پیشنهاد گردیده بود تا ایران به مذاکره پیرامون خواستههای ایالات متحده آمریکا ترغیب گردیده و پروسه گامبهگام در اجرای خواستههای ایالات متحده از پرونده هستهای تا حوزه حقوق بشر و… در آن مطرح گردد.
- شورای روابط خارجی آمریکا و اندیشکده کارنگی (گسترش دامنه تحریمها)
شورای روابط خارجی آمریکا، تنها راهکار جلوگیری از رفتار ایران بهخصوص در حوزه تسلیحات موشکی را افزایش دامنه و عمق تحریمها معرفی کرده بود. در همین راستا پاتریک کلاوسون بهعنوان معاون پژوهشی موسسه واشنگتن در امور خاور نزدیک معقتد بود که همسو با افزایش دامنه و عمق تحریمها باید حمایت از جریانهای سیاسی داخلی را نیز در اولویتهای برنامههای امنیتی آمریکا قرار داد. کلاوسون تحریمهای شورای امنیت را برای توقف برنامههای هستهای ایران کافی ندانسته و خواستار اجراسازی گزینههای امنیتی با تمرکز بر دو تاکتیک انزواسازی و بازدارندگی شده بود. این تاکتیک به دلیل اثرگذاری اقتصادی در بطن جامعه ایرانی، موجب کاهش رفاه نسبی در جامعه و همچنین ایجاد نارضایتی عمومی شده و افکار عمومی ایران، دولتها را برای مذاکره و عقبنشینی نسبت به مواضع قبلی خود ترغیب میکنند.
تروریسم اقتصادی علیه ایران
رویکرد تحریم محور علیه ایران بهعنوان شایعترین رویکرد حاکم بر اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی آمریکا بوده که در قالبهایی نظیر تحریمهای اقتصادی شورای امنیت، تحریمهای اقتصادی اروپا، کاهش مراودات سیاسی و تحریمهای یکجانبه آمریکا طرحریزی میشد. گری سیک بهعنوان مشاور عالی شورای امنیت ملی آمریکا و از محققان برجسته شورای روابط خارجی این کشور، بر این باور بوده که بهترین راه برای تسلیم شدن ایران در برابر خواستههای آمریکا و مهمتر از همه کنترل فعالیتهای هستهای ایران، ایجاد نارضایتی بهوسیله تحریمهای بلندمدت، فرسایشی و خستهکننده است. در واقع استراتژی اصلی آمریکا علیه پرونده هستهای ایران، ترور اقتصادی مردم با ابزار تحریمهای بلندمدت بوده تا از این طریق، اقتصاد بینالمللی ایران را نابود ساخته و با کاهش رفاه نسبی، بسیاری از اقشار جامعه را با مشکلات معیشتی روبهرو سازد.
منابع
نقش اتاقهای فکری در تصمیمسازی خارجی آمریکا در قبال پرونده هستهای ایران، سید جواد امام جمعه زاده و مجتبی بابایی، پژوهشنامه روابط بینالملل، فصل اول
پرونده هستهای ایران: سیر تاریخی و نظریهها، سید حمید هاشمی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، فصل دوم: ایران و انرژی هستهای
Problem Representation in Foreign Policy Decision Making, Donald A. Sylvan & James F. Voss, Cambridge: Cambridge University Press (1998)
0 دیدگاه