نقش دلارهای آمریکایی در کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲
پس از تبعید رضا شاه پهلوی و ابتدای سلطنت محمدرضا به جای پدر، به دلیل بیتجربگی او شاهد یک نوع بیاقتداری در حوزه سلطنت شاهنشاهی ایران بودیم؛ به نحوی که تنشهای جریانهای سیاسی در کشور در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ افزایش پیدا کرده بود. در آن برهه، حدود پانزده نخست وزیر در ایران تغییر کرد و از سوی دیگر با پایان جنگ جهانی دوم، جنبشهای استقلالطلبانه و ضدامپریالیستی در دنیا رونق گرفت. در همین راستا در اولین انتخابات صورتگرفته پس از رضا شاه، دکتر محمد مصدق، عضو جبهه ملی ایران که نگاهی ملیگرایانه و ضدامپریالیستی داشت، با بیشترین رای بهعنوان نماینده تهران انتخاب شد و در اولین طرح خود اجازه مذاکره با کشورهای خارجی در حین اشغال ایران را به دولت نداد. پس از تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت در 8اردیبهشت۱۳۳۰، مجلس که بهشدت تحت تاثیر محبوبیت مصدق بود، با اکثریت آرا تمایل خود را به نخستوزیری او به شاه اعلام کرد. مصدق تصدی پست نخستوزیری را مشروط به تصویب قانون نحوه اجرای ملی شدن نفت توسط مجلس کرد؛ چراکه شاه چارهای نداشت که فرمان نخستوزیری مصدق و هم قانون مدنظرش را بپذیرد. با این وجود دولت انگلستان که شرکت نفت ایران و انگلیس طی ۵۰ سال توانسته بود بهعنوان نماد عظمت بریتانیا در خاورمیانه مطرح شود، تا اواخر تیر ۱۳۳۰ از پذیرش این قانون خودداری کرده و حتی طرحهایی را برای اشغال نظامی آبادان تدارک دیده بود که به دلیل مخالفتهای آمریکاییها عملیاتی نشد.
نقش آمریکا در حذف سیطره نفتی بریتانیا
از آنجایی که ایالات متحده آمریکا از سلطه انحصاری بریتانیا نسبت به صنایع نفتی ایران ناراضی بود، از ملی شدن صنعت نفت ایران پشتیبانی کرد تا شاید این اقدام به حذف نفوذ بریتانیا از ایران منجر شود. اما ترس و دلهره آمریکا از مدیریت تولید و فروش محصولات نفتی توسط ایران و تبدیل شدن این موضوع به الگویی برای سایر کشورهای نفت خیز منطقه، موجب گردید تا نسبت به اقدامات ملیگرایانه مصدق نگران شده و در راستای حذف وی درآید.[۱]
اختلافات داخلی ایران و سوءاستفاده آمریکا از این موقعیت
افزایش قدرت مصدق و کاهش قدرت سلطنت در آن برهه تاریخی موجب شده بود تا قیامهای ضدامپریالیستی در جامعه افزایش یافته و همین امر جایگاه محمدرضا پهلوی را در کشور سست کرده بود. شاه از این فضای سیاسی ترسیده بود و به همین دلیل قدرت تصمیمگیری را از او میگرفت. در همین راستا سرلشکر فضلالله زاهدی که در کابینه نیز برای مدت کوتاهی وزارت کشور را برعهده داشت و توسط مصدق برکنار شده بود، سودای رقابت برای نخستوزیری را در سر میپروراند. از جمله عواملی که باعث شد زاهدی بتواند قدرت اقناع مردم علیه مصدق و همچنین جایگزینی وی را در پیش گیرد عبارتاند از:
- اختلافنظر در مورد عزل و نصبهای سیاسی در میان ملیگرایان
- عدم مجازات مسببین کشتار ۳۰تیر۱۳۳۱ علیرغم پیگیریهای مصدق
- ترس آقای کاشانی و سایر علمای حوزه علمیه قم از چپرویهای مصدق
- تصمیم مصدق به منظور انحلال مجلس هفدهم از طریق رفراندوم
- حمایت بیچونوچرای ایالات متحده آمریکا از زاهدی
حمایت آمریکاییها از زاهدی
ایالات متحده آمریکا با هماهنگی اعضای خانواده سلطنت بهویژه اشرف پهلوی بهطور رسمی به حمایت از زاهدی پرداختند تا علیه دولت مصدق قیام کند. در همین راستا ژنرال نورمن شوارتسکف تحت عنوان مستشار سابق ژاندارمری، با وجوه اعطائی سازمان سیا به مبلغ ۵میلیون دلار، به منظور سازماندهی نیروهای کودتا وارد تهران شد و پس از ملاقات با جمعی از افسران و سرلشکر زاهدی از کشور خارج شد. پس از آن، کرمیت روزولت بهعنوان مسئول امور خاورمیانه سازمان سیا با یک نام مستعار به اسم جیمز اف لاکریج وارد ایران شده و پس از حضور وی شاهد افزایش تحرکات کودتاچیان علیه مصدق بودیم. یکی از شیوههای عملیات روانی رزولت علاوه بر پولپاشی، استفاده از فضاسازیهای رسانه با کاریکاتور و مقاله در روزنامهها علیه نخستوزیر وقت بود. پس از تلاشهای رسانهای نهایتاً در ۱۱مرداد۱۳۳۲، روزولت توانست با شاه ملاقات کرده و طرح کودتا و برکناری مصدق و همچنین جایگزینی زاهدی را با او مطرح و نظرش را جلب کند. در این کودتا، فرماندهی اصلی بر عهده کرمیت روزولت بوده و سرهنگ زاهدی صرفاً یک نماد و بازیگر بود که توسط آمریکا کارگردانی میشد.
گامبهگام با پیادهسازی کودتای آمریکایی
- ژنرال شوارتسکف یکی از کارشناسان آمریکایی که بین سالهای ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۷ وظیفه سازماندهی کادرهای شهربانی را برعهده داشته و رابطه نزدیکی با زاهدی (بهعنوان رئیس شهربانی آن دوره) ایجاد کرده بود، در جهت تدارک ملزومات کودتا وارد ایران شد.
- آن دالس و برادرش فالستر دالس بهعنوان وزیرخارجه آمریکا و سفیر کبیر آمریکا در ایران و در سوئیس با اشرف پلهوی دیدار کرده و از او خواستند تا مقدمات عزل مصدق و جایگزینی زاهدی را فراهم آورد.
- تیم عملیات روانی سیا فعالیتهای محرمانهای را آغاز کرده و با اجرای یک سلسله عملیات با نفوذ در حزب توده، تظاهراتی را به اسم توده و علیه شاه ترتیب داد. هدف از این اقدامات نمایش نگرش ضدملی و ضددینی حزب توده بود. ویلبر که یکی از مستشاران آمریکایی و متخصصان جنگ روانی بود، وظیفه این سلسله عملیات را برعهده داشت.
- در ۲۲مرداد۱۳۳۲، شاه فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی را امضا و ایران را ترک کرد. مامور این ابلاغ، سرهنگ نصیری وقتی به سراغ مصدق رفته بود، در محاصره قوای نظامی مصدق قرار گرفت.
- ورود سفیر آمریکا، لوی هندرسن، به تهران برای ملاقات با مصدق و اعلام عدم حمایت آمریکا از وی و همچنین لزوم کنارهگیری مصدق از نخستوزیری؛ این امر با مخالفت و عتاب مصدق نسبت به طرف آمریکایی مواجه شد.
- تماس هندرسون با رابطان خود در ایران و اعلام حمایت رسمی از زاهدی بهعنوان نخستوزیر ایران
- لویی هندرسون در ۲۷ مرداد چکی به مبلغ ۳۲میلیارد و ۶۰۰میلیون ریال برای کودتا هزینه کرد و شوارتسکف این پول را به گروههای ضدمصدق داد. برخی از ایرانیان در آن سالها به یکباره ثروتمند شده و حتی هواداران مصدق نیز به دلیل مشکلات مالی علیه وی اقدام کردند. مردم فقیر تحت تاثیر پولهای ارائهشده علیه مصدق قیام کرده و حکومت جبهه ملی ساقط شد.[۲]
در پایان میتوان گفت مهمترین و اثرگذارترین نقش ایالات متحده آمریکا در کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، تامین هزینه کودتا بوده که روزولت در مصاحبه با روزنامه لوس آنجلس تایمز در این باره میگوید: «مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت ناسیونالیسم مصدق که سیصد کشته به جای گذاشت، در اختیار ما بوده که حدود ۷۵هزار دلار آن خرج شده است و بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم و پس از عملیات این مبلغ به شاه تحویل داده شود.»
منابع
خاورمیانه و قدرتهای بزرگ، بنجامین شوادران، ترجمه: عبدالحسین شریفیان، سهامی کتابهای جیبی
نفت، سیاست و کودتا، لئونارد ماسلی، مترجم: رفیعی مهر آبادی
[۱] خاورمیانه و قدرتهای بزرگ
[۲] نفت، سیاست و کودتا
0 دیدگاه