آیزنهاور، رهبر آمریکایی تحریف کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲
کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ که با برنامهریزی چندین ماهه سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلستان در سفارت آمریکا در تهران شکل گرفته بود، موجب عزل مصدق و بازگشت محمدرضا پهلوی به خاک ایران گردید. بخش اصلی این کودتا توسط آمریکاییها با نام عملیات آژاکس شکل گرفته که در آن مقامات آمریکایی به کمک اشرف پهلوی بهعنوان خواهردوقلوی شاه، وظیفه اقناع وی برای امضای حکم عزل مصدق را بر عهده داشت. در خاطرات محمدرضا پهلوی آمده که ابتدا وی ترس قیام مردمی علیه پادشاهی ایران را با امضای حکم عزل مصدق داشته ولی با اطمینان خاطری که اشرف پهلوی از جانب آمریکا و انگلیسیها به وی داده بود، این حکم را امضا کرد. در اسناد و گزارشات سازمان جاسوسی آمریکا آمده است که روزولت بهعنوان فرمانده کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ پس از فرمان عزل مصدق و انتصاب سرلشکر زاهدی در جایگاه نخستوزیری ایران، به حروف انگلیسی مینویسد الحمدالله و سپس میگوید که فشارها بالاخره موثر واقع افتاد.
کاهش فشار افکار عمومی در دوران پساکودتا
طبیعتاً پس از کودتای ۲۸ مرداد و انتصاب زاهدی، بخش اعظمی از مردم جامعه نسبت به این اقدام ناراحت و شاید خشمگین بودند و در همین راستا حکومت پهلوی، وظیفه تطهیر و توجیه کودتا و همچنین اقدامات غیرقانونی محمدرضا پهلوی را در آن برهه برعهده داشت. در همان روزهای ابتدایی پس از کودتا، ردههای مختلف حکومت پهلوی تلاش کردند تا نام کودتا به مرور از زبان مردم افتاده و به جای آن قیام و رستاخیز ملی شکل گیرد. اصطلاح رستاخیز ملی موجب شد تا شاهد یک نوع بازنگری تاریخی نسبت به رخدادهای پیشین باشیم و اینگونه القا نمایند که حادثه ۲۸ مرداد به اراده و خواست ملی همه مردم ایران رخ داده است. اصطلاح رستاخیز ملی موجب شده بود تا به بهانه حمایت از مردم، سرکوبهای گستردهای شکل گرفته و در راستای مشروعیتزدایی از مصدق اقدامات متوالی صورت گیرد. محمدرضا پهلوی، مصدق را منفیباف، مشکوک و عوامفریب معرفی و وابستگی وی به انگلستان را القا کرد.
نقش آمریکا در مشروعیتزدایی از مصدق
ایالات متحده آمریکا یکی از عوامل اصلی به منظور مشروعیتزدایی نسبت به حکومت پهلوی در دوران پساکودتا بود. در این راستا پروپاگاندای رسانهای آمریکا و همچنین مقامات این کشور با ایراد سخنرانی، رستاخیز ملی را حرکتی خودجوش و مردمی معرفی کردند و آن را بهمثابه خواست عمومی ملت ایران در برابر دیکتاتورهای داخلی (محمد مصدق) دانستند.[۱] محورهای عملیاتی آمریکا به منظور ایجاد مشروعیت در حکومت پهلوی و مشروعیتزدایی از مصدق به شرح ذیل میباشد:
- آیزنهاور بهعنوان رئیسجمهور آمریکا بلافاصله بعد از کودتای ۲۸ مرداد در یک سخنرانی تحت عنوان صلح و عدالت، کودتای صورت گرفته در ایران را اینگونه تفسیر کرد که ایرانیها بهطور خودانگیخته، به دلیل ترسشان از کمونیسم، علیه یک دیکتاتور مقاومتناپذیر (مصدق) به پا خاستند.
- تحریف واقعیت توسط رسانههای آمریکایی بلافاصله پس از سقوط مصدق توسط روزنامهنگاران با سرمشق گرفتن از آیزنهاور شکل گرفت. روزنامه تایم اینگونه تیتر میزند که اوباش ایران برای شاه خود شورش میکنند. نشریه ریپورتر نیز در مقالهای تحت عنوان نفت، خون و سیاست، مصدق را عامل بحرانی شدن شرایط کشور معرفی کرده بود. در همین راستا نشریه کریستین ساینس مانیتور با القای جلوگیری از کودتای کمونیستی، واقعه ۲۸مرداد۱۳۳۲ را اقدامی مردمی به منظور جلوگیری از اقدامات خائنانه مصدق عنوان کرد.
- پس از برکناری مصدق به منظور نمایش ایجاد امنیت و رفاه در جامعه، دلارهای آمریکایی به سوی ایران سرازیر شد. هندرسون بهعنوان سفیر وقت آمریکا در ایران رسماً اعلام کرده بود که ۲۳میلیون و ۴۰۰هزار دلار به ایران کمک خواهد کرد و فارغ از این مساله دولت آمریکا مبلغ ۴۵میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران پرداخت. این دلارها در واقع همان وامهایی بوده که مصدق بارها درخواست نموده و طرفهای آمریکایی آن را به تعویق انداخته بودند.[۲] افزایش کمکهای مالی آمریکا و همچنین ایجاد رفاه نسبی، آن هم دقیقاً پس از برکناری مصدق این نشانهها را به مردم ایران داده بود که علت اصلی مشکلات اقتصادی کشور پیش از دوران کودتا، حضور مصدق بر کرسی نخستوزیری بوده است.
- استفاده از ابزارهای عملیات روانی توسط پروپاگاندای رسانهای آمریکا: از آنجایی که سیاست اصلی آیزنهاور و سازمان جاسوسی آمریکا در حمایت از حکومت محمدرضا پهلوی، مشروعیتزدایی از مصدق بوده، بنابراین نوع پوشش دادگاه اعترافات مصدق نیز با سیاستهای رسانهای و همچنین سانسور واقعیت همراه شد. اگرچه مصدق در دادگاه بارها خود را نخستوزیر قانونی مطرح و از قانون و آرمانهای دموکراتیک ملی دفاع کرده، از سیاستهای امپریالیستی آمریکا پرده برداشته و حتی در این زمینه اعتصاب غذا کرد ولی در نهایت آنچه توسط رسانههای آمریکایی به نمایش گذاشته شد، چهرهای عجیب از یک پیرمرد شکست خورده بود. پیرمردی که به دلیل ناکامی در عرصه سیاست به دنبال هوچیگری و فرار از واقعیت است.[۳]
جمعبندی
تغییر پارادایمهای فکری عموم مردم از واژه کودتای ۲۸ مرداد به رستاخیز ملی، فصل مشترک رسانههای وابسته به حکومت پهلوی و همچنین رسانههای آمریکایی و انگلیسی بوده که تا حدودی نیز با حمایتهای مالی آمریکا، مثمر ثمر واقع شد. آنچه مصدق بهعنوان ملیگرایی پس از دوران ملی شدن صنعت نفت در میان افکار عمومی جا انداخته بود توسط رسانههای وابسته به سرویسهای جاسوسی آمریکا، جایگاه کمونیستی به خود گرفته و در اذهان عمومی مردم، یک نوع همپیوندی میان کمونیسم و مصدق شکل گرفت.
القای تفکرات کمونیستی مصدق همسو با بهبود شرایط اقتصادی در دوران پساکودتا، موجب شد تا فشار افکار عمومی نسبت به کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ کاهش یافته و نه تنها عقبه سیاسی جریانهای ملیگرایانه با گسست مواجه شوند بلکه حزب توده نیز از درون با انتقادات فراوانی روبهرو گردیدند.
منابع
- اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، محمدعلی همایون کاتوزیان، ترجمه: محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، نشرمرکز
- نبرد قدرت در ایران: چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟، محمد سمیعی، نشر نی
- سیاست خارجی آمریکا و شاه: بنای دولتی دستنشانده در ایران، مارک گازیوروسکی، ترجمه: فریدون فاطمی، نشر مرکز
[۱] کتاب سیاست خارجی آمریکا و شاه: بنای دولتی دستنشانده در ایران
[۲] کتاب نبرد قدرت در ایران: چرا و چگونه روحانیت برنده شد
[۳] کتاب اقتصاد سیاسی ایران از مشروطه تاپایان سلسله پهلوی
0 دیدگاه