قتلعام ساکنین برج تجارت جهانی با سناریوی سیاستمداران آمریکایی
برخورد هواپیمای مسافربری با مرکز تجارت جهانی در نیویورک در سپتامبر ۲۰۰۱، سطوح و ابعاد مقوله امنیت در سطح جهانی را دچار تغییرات شگرفی کرده بود. در واقع سطح امنیت ملی در تعاریف ایجاد شده در نظام آمریکا گسترش یافته و مساله امنیت جهانی و امنیت انسانی بهعنوان اصطلاحات نوین در عرصه حفاظت از مرزها نقش بست. در پارادایم امنیت انسانی، حقوق بشر بهعنوان یکی از اجزای اصلی قابل شناسایی رخ نمایی کرده و مقابله با خشونت در ابعاد بینالمللی بهعنوان پایه و اساس مباحث امنیتی و نظامی در آمریکا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر شکل گرفت.
در همین راستا مطالعات امنیت پس از ۱۱ سپتامبر موجب گردید که برای حفظ و حراست جهانی نسبت به پدیده تروریسم، اقدامات متقابل آمریکا در خارج از مرزها در استراتژی سازمانی این کشور قرار گرفته و مقابله با طالبان در افغانستان بهعنوان یکی از مهمترین رخدادهای ژئوپولیتیک به حساب بیاید. حضور نظامی در کشور دیگری برای مبارزه با گروههای تروریستی، آن هم بدون مجوز نهادهای بینالمللی، اولین گام در راستای قدرتطلبی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود. کارکرد حضور نظامی آمریکا در افغانستان ضمن ایجاد عناوین جدیدی در نظامواره مفهومیِ امنیت، آثار کارکردگرایانهای نیز برای این کشور داشت که عبارتاند از:
- تغییر مساله امنیت انسانی به امنیت سرزمینی
- ارتباط بین نظامهای سیاسی داخلی و مساله امنیت بینالمللی
- سلطه استراتژیک آمریکا بر ثبات بینالمللی
- تهدید همهجانبه جدید تروریسم و ابزارهای جدید علیه جنگ با تروریسم
- تبدیل شدن آمریکا به مرجع مبارزه با تروریسم و آوانگارد در این حوزه
شبههافکنی پیرامون دخالت آمریکا در ماجرای ۱۱ سپتامبر
پس از حضور نظامی آمریکا در افغانستان و افزایش قدرتنمایی بینالمللی، بسیاری از سوالات و ابهامات پیرامون اصل واقعه ۱۱ سپتامبر در میان محققان و پژوهشگران مطرح گردید که موجب رسوایی ایالات متحده آمریکا شد. در ابتداییترین پیشبینی، نوام چامسکی در مصاحبهای رسماً مطرح میکند که احتمال دخالت مستقیم بن لادن بهعنوان رهبر طالبان در ماجرای برجهای تجارت جهانی وجود داشته ولی به احتمال زیاد یک شبکه از چهرههای شاخص نیروهای آمریکایی نیز در این پروژه دخیل میباشند.
پس از سخنان چامسکی بود که بسیاری از شائبهها و شبههها نسبت به دخالت غیرمستقیم آمریکا در ماجرای ۱۱ سپتامبر ایجاد شده و فصل مشترک همه شبههها، عدم تحقق این جنایت بدون حمایت مسئولین آمریکایی بود. بخشی از اظهارنظرها در این رابطه عبارتاند از:
- حسنی مبارک که خود از خلبانان زبده نیروی هوایی بوده، وقوع چنین حملهای توسط یک گروه خارجی آن هم در این مقیاس عظیم را ناباورانه عنوان میکند.
- دیوید ولکوین، خبرنگار آمریکایی، حمله یک گروه تروریستی را بهطور کلی زیر سوال برده و مطرح میکند که چگونه یک هواپیمای بوئینگ با طول و عرض ۵۰ تا ۱۵ متری در مقابل منطقه بهشدت حفاظتشده پنتاگون به بخشی از این ساختمان ۵ ضلعی برخورد میکند و تنها خرابی اندکی به بار میآورد و در اولین فرصت صحنه انفجار بازسازی و قطعات بر جای مانده از هواپیما نیز جمعآوری و به نقطه نامعلومی برده میشود!
- راس ویتنبرگ، خلبانی که سابقه پرواز با هواپیمایی پان آمریکن را با قدمت بیش از ۳۵ سال داشته در این باره میگوید: «دولت نمیتواند ما را بفریبد. حملات ۱۱ سپتامبر کار خود حکومت بود. همانها که کارهای کثیفی مثل ترور کندی و حمله به بندر پرل هاربر را انجام دادند، حملات ساختگی ۱۱ سپتامبر را ترتیب دادند. شاید حکومت بتواند با برنامههای ساختگی، مردم را بفریبد، اما من که در خلبانی بوئینگ خبره هستم، میفهمم که چنین کاری قطعاً کار حکومت بوده است. من پرونده حوادث ۱۱ سپتامبر را بررسی کردهام. در این پرونده، حداقل ۱۱۰ دروغ واضح ثبت شده است و در موارد بیشماری نیز واقعیتها پوشانده شدهاند.»
- جری ولتر، میلیاردر آمریکایی که اظهارات و انتقاداتش به بوش موجب شده بود تا بهطور اجباری به اروپا سفر کند، در این باره میگوید: «برجهای دوقلو از قبل بمبگذاری شده و سپس منفجر شدهاند. این حادثه برای تضعیف اسلام و بهخاطر ضعف سیاستهای بعدی دوستان بوش انجام شد.»
- جف کینگ، دانشمند و متخصص فنی برجسته آمریکایی، در این باره میگوید: «برجها را از قبل برای انفجار آماده کرده بودند و بر پایه برخی گزارشها و اطلاعات مردمی، در روزهای قبل از وقوع حمله، صداهایی نظیر صدای مته حاکی از انجام اقدامات خرابکارانه در اطراف ساختمان به گوش رسیده است.»
شهروندان آمریکایی؛ قربانیان جنگطلبی سیاستمداران
تی ری ماری میسان، یکی از نویسندگان مطرح فرانسوی و رئیس شبکه اینترنتی ولتر، در مصاحبهای با بررسی دقیق مدارک و اسناد حادثه ۱۱ سپتامبر، وقوع این حادثه توسط عاملین خارجی با این ابعاد را کاملاً مردود دانسته و کتابهایی تحت عناوین مختلف از جمله دروغ بزرگ، پنتاگیت و همچنین نیرنگ هولناک ۲۰۰۲ در این باره منتشر میکند. بر اساس مستندات و نوشتههای ارائهشده توسط میسان، کسینجر یکی از متهمان اصلی پرونده ۱۱ سپتامبر بوده که انتصاب وی از طریق بوش به ریاست کمیسیون ملی و مستقل تحقیقاتی ۱۱ سپتامبر بسیار مشکوک به نظر میرسد؛ چراکه این کمیسیون تمام تلاش خویش را در راستای مبرا ساختن دولت از این حادثه به کار میگیرد.
آنچه بهزعم نویسندگان آمریکایی و حتی سایر پژوهشگران جهان نسبت به پرونده برخورد هواپیما با ساختمانهای تجارت جهانی مطرح بوده؛ بیارزش بودن جان شهروندان آمریکایی از نظر سیاستمداران است. مایکل مور در کتاب سفید پوستهای احمق با انتقاد از سیاستهای بوش، وی را فردی بیتفاوت نسبت به جان انسانها معرفی کرده و ۱۱ سپتامبر را حاصل سیاستهای اشتباه جمهوریخواهان با قربانی کردن مردم عنوان میکند.
دستیابی آمریکا به یک قدرت فرامنطقهای و معرفی خود بهعنوان آوانگارد مبارزه با تروریسم به بهانه حمله به طالبان، موجب شده تا در سیاستگذاری و طرحریزی امنیتی کاخ سفید، مردم این کشور اصلیترین قربانیان جنگافروزی جمهوریخواهان به سرکردگی بوش پسر باشند. ساکنین برجهای تجارت جهانی قربانی شده و سوختند تا آمریکا بتواند بهانهای برای حضور نظامی در هر کشوری به بهانه مبارزه با تروریسم پیدا کنند. افغانستان و عراق اولین طعمههای سیاستمداران آمریکایی در راستای مبارزه خیالی با تروریسم بودند.
منابع
- حقوق بشر و خاورمیانه، مهدی ذاکریان، نشر مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
- ۱۱ سپتامبر و جهانی شدن، فاطمه شایان، نشر قائم
- A Pretext for War: 9/11, Iraq and the Abuse of America’s Intelligence Agencies, James Bamford
0 دیدگاه