خشونت پلیس علیه سیاه‌پوستان

این روزهایی که قرار است بروم سمت محله هارلم و آن دوردستهای شمالی پارک مرکزی شهر، بیش از اندکی استرس، هیجان است که ملزمم میکند قبل از تاریکی هوا به آنجا برسم. محله های رنگی، مردم در ظاهر شاد و البته فقیر، دورهمی های خیابانی، شلوغی جمعیت و سر و صدای بسیار در جامعه ی لاتین تبار ها و سیاه پوستان نیویورک.

شاید به جرأت بشود این رنگ و نژاد و تفاوت هایش را به عنوان بزرگترین دغدغه تاریخی و اجتماعی آمریکا معرفی کرد. مساله ای که شهر را پر کرده از کنفرانسهای مشابه جهت دفاع از حقوق تیره پوستان.

این یکی هم کنفرانسی در مورد خشونت پلیس علیه سیاه پوستان است. میزبان هم انجمنی است با همین نام؛ “دفاع از حقوق سیاهان”، شعبه هارلم.
سه سخنران دعوت کرده اند که هر سه استاد دانشگاهند و در عین حال نویسنده کتابی مرتبط با موضوع همایش. یکی سفید پوست، دیگری چینی و آن یکی هم سیاه پوست ولی همگی سعی کردند جوری سخن بگویند که به مذاق حاضران در سالن خوش بیاید. جمعیتی یکدست تیره پوست.

وارد که شدم یک ساعتی از مراسم گذشته بود. راستش در مسیر، سری زده بودم به یک کلیسای درب و داغان و قدیمی باپتیستی. کلیسایی که در مدت کوتاه حضورم در آنجا مجبور شدم با تک تک عابدان حاضر در سالن، سلام کرده و خودم را معرفی کنم. گویا رسم غریب نوازی یا شاید هم نشانی بر پیوند برادری شان بود.

برگردیم به کنفرانس. همگی از ابتدا تا انتها می نالیدند! آن وسطها کمی هم بحث انتخاباتی می شد و زیرآب کاندیداهای دموکرات را میزدند، از جو بایدن گرفته تا الیزابت وارن. گویی در همه جای دنیا می شود آتویی از دوران جوانی فرد نامزد پیدا کرد و در آینده و در زمان کاندیداتوری اش رو کرد. در یک جایی رنگ و بوی مذهبی و اخلاقی دارد و در یک جای دیگر مثل آمریکا، به سخنان نژادپرستانه و ضد قومی برمیگردد.

یکسری آمار هم ارائه کردند مثل همین که در تصویر میبینید:
⁃ آمریکا بیشترین تعداد زندانی را در جهان دارد و این آمار هم میتواند شاهدی باشد بر تبعیض نژادی در جامعه زندانیان این کشور.
⁃ از هر صدهزار نفر در آمریکا، ۲۲۹۰ سیاه پوست، ۹۴۷ لاتین تبار و ۴۲۰ سفید پوست به طور میانگین در زندان به سر میبرند. رقمی که در همین کشور هم مرز شمالی آمریکا، یعنی کانادا، صرفا ۱۱۸ نفر است و در ژاپن ۵۱ نفر.

جلسه ادامه پیدا میکند و میرسد به پرسش و پاسخ. راستش اولش دوست داشتم که سوالی بپرسم ولی جو انقدر ملتهب شد که کلا از بلند کردن سرم هم منصرف شدم، چه برسد به پرسیدن سوال.

حرف کلی شان این بوده و هست و خواهد بود: شما تا زمانی که سیاه نباشید، ما را نمیفهمید، پس نسخه بی فایده برای ما نپیچید و اینکه این مشکل شماست که نمیتوانید بین ما و خودتان عدالت برقرار کنید و نه مشکل ما. میگویند شما که همه چیز را و حتی همجنس گرایی را در مدارس آموزش میدهید، خب احترام به ما را هم آموزش دهید.

این طرفی ها هم میگویند که شما نژادتان، ذاتا خشن است. یک جورهایی میبردنش به سمت و سوی نظریه لومبرزو و خشونت نژادی. شاهد مثالشان هم از قبیل همین آمار و ارقام است که مثلا ۸۸ درصد زندانیان، سیاه پوستند، پس سیاه پوستان خطرناکترند.

سیاه پوستان هم در پاسخ میگویند که ما، تحت تبعیضیم و امکان پیشرفت برابر و تحصیل هم ردیف سفیدان نداریم در نتیجه فقیر میمانیم و جرم هم که از فقر می آید. بعد هم تاکید میکنند بر تبعیض پلیس علیه شان. پلیسی که اگر در یک شرایط مشابه، به یک سیاه پوست مظنون شود، بدون ترس، وی را دستگیر میکند و قاضی هم به راحتی زندانی اش میکند، ولی در مورد یک سفید پوست اینچنین نیست.

سفیدان هم در جواب به آمار پنجاه درصدی پلیس های سیاه پوست در مناطقی که اکثریت سیاه پوستند اشاره میکنند و به میانگین حقوق ۶۵۰۰۰ دلاری پلیس سیاه پوست که هیچ تفاوتی با یک سفید پوست در همان درجه ندارد.

انتهای صحبتشان هم این است که ایالات متحده در طول تاریخ صرفا خواسته که خود را به عنوان حامی عدالت “نشان دهد” و در عمل هیچ اتفاقی نه افتاده و نه خواهد افتاد.

آمریکاست و یک دور باطل غیر قابل اجتناب.

منبع: کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *