تحریم اقتصادی آمریکا علیه عراق در جنگ اول خلیجفارس
سال ۱۹۴۵ میلادی، تحریم اقتصادی در منشور سازمان ملل بهعنوان وسیلهای برای حفظ نظم جهانی مشروعیت پیدا کرد. بعد از این تصمیم تا سال ۲۰۰۲، سازمان ملل چهارده بار از تحریم اقتصادی علیه کشورهای دیگر استفاده کرد که فقط دوازده بار بعد از سال ۱۹۹۰ تصویب و اجرا شد.
پس از آتشبس ظاهری جنگ اول خلیجفارس، مارتی آهتیساری[۱]، معاون دبیر کل سازمان ملل، از عراق بازدید و برای توصیف وضعیت عراق بعد از بمبارانهای آمریکا از لفظ فاجعهآمیز استفاده کرد؛ چرا که تمام زیرساختهای این کشور از جمله بیمارستانها، تاسیسات آبرسانی و فاضلاب، تمامی سدهای برقآبی، سیلوهای غلات و… از بین رفته بود. بعدها اسناد رسمی نشان داد که بمبارانهای آمریکا در سال ۱۹۹۱، عامدانه، آگاهانه و با هدف تخریب زیرساختها و فلجکردن عراق انجام شده بود.
مسئولان آمریکایی و بریتانیایی خوب میدانستند که تحمیل تحریم اقتصادی به ملتی، متکی به واردات و بدون زیرساختهای حیاتی، دقیقاً همانند استفاده از سلاحهای کشتار جمعی مقابل آنهاست. در مقایسه با تحریم سایر کشورها در آن زمان، تحریمهای عراق به قدری گسترده و جامع بود که عملاً همه واردات و صادرات این کشور را کنترل میکرد. ایالات متحده با اعمال نفوذ و استفاده از قدرتش در ساختارهای سیاسی، با دلیل و بیدلیل از صدور مجوز، حتی برای ورود کالاهای اساسی به عراق نیز ممانعت یا گاهی این مجوزها را با تاخیرهای چند ماهه صادر میکرد. مجوزهای برخی صنایع برای ورود بعضی قطعات و امکاناتشان صادر میشد ولی در ادامه آمریکا از ورود ابزار اصلی و مواداولیه موردنیاز آن صنعت جلوگیری میکرد و در نتیجه دیگر سایر کالاهای واردشده نیز قابلاستفاده نبود؛ مثلاً برای واردات چند ابزار کارخانه فاضلاب مجوز داده ولی واردات ژنراتور فاضلاب ممنوع میشد!
آهتیستاری همان زمان گفت که فاجعهای در انتظار عراق است و اتفاقاً درست هم گفته بود! به گزارش یونیسف، صندوق کودکان سازمان ملل، از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸، پانصدهزار کودک عراقیِ زیر پنج سال بهعلت نداشتن غذای مناسب، مراقبتهای بهداشتی و سایر امکانات اولیه زندگی، جان خود را از دست دادند؛ یعنی رقمی سه برابر تلفات ژاپن در حمله اتمی آمریکا به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی! که قطعاً این آمار با درنظرگرفتن تلفات بزرگسالان به رقمی بالای یکمیلیون نفر نیز میرسید!
مقامات پنتاگون در مقاله ۲۳ژوئن۱۹۹۱ واشنگتون پست اعلام کردند که هدف از حمله به زیرساختهای عراق، شکستن و متلاشیکردن بنیانهای اقتصادِ غیرنظامی این کشور و همافزایی با تحریمها بوده است:
«از ما میپرسند آیا تشخیص نمیدادید که این حملات به سیستم آبرسانی یا فاضلاب صدمه خواهد زد؟ خُب. ببینیم اصلاً هدف ما از تحریمها چه بود؟ کمک به مردم عراق؟ بههیچوجه! بنابراین هدف ما از حمله به زیرساختها نیز شتاببخشیدن به تأثیر تحریمها بود.»
برنامه دیگری که در همین راستا توسط شواری امنیت سازمان ملل مقابل عراقِ تحریمزده اجرا شد، همان برنامه غذا در برابر نفت بود. برایناساس عراق میتوانست در ازای فروش مقدار کمی نفت و بهاندازه ۶۰درصد درآمد حاصل از آن، کالاهای اولیه و اساسیاش را بخرد؛ یعنی برای هر عراقی، فقط و فقط رقمی حدوداً صد دلار در سال که باید صرف همه هزینهها فردی، زیرساختهای اقتصادی و خدمات ضروری مثل آب و برق و… میشد.
در سال ۱۹۹۹، دنیس هالیدی[۲]، دستیار دبیر کل سازمان ملل متحد، بعد از سیوچهار سال فعالیت از سمتش استعفا داد:
«استعفا میدهم زیرا تحریمهای اقتصادی در حال نابودکردن تمامی یک جامعه است. هر ماه پنج هزار کودک جان میدهند و من نمیخواهم مجری برنامهای باشم که در حکم نسلکشی است.»
او برنامه غذا برابر نفت را فریب و ظاهرسازی خواند. همچنین هانس ون اسپونک[۳]، جانشین هالیدی در عراق نیز با سابقهای پنجاهساله استعفا داد. مدتی بعد هم یوتا برگهارت[۴]، رئیس برنامه جهانی غذا، در اقدامی مشابه استعفا داد و این طور اعلام کرد که دیگر بیش از این نمیتواند تحمل کند و شاهد بلاهایی باشد که بر سر مردم عراق میآوردند. بعد از این استعفاهای متوالی و بیسابقه، این بازی همچنان ادامه داشت و هفتاد عضو گنگره هم از بیل کلینتون خواستند تا تحریمها را لغو و به این کودککشی پایان دهد ولی در پی این درخواست نیز اتفاقی نیفتاد.
از زمان اعلام آتشبسی که ظاهراً به جنگ اول خلیجفارس پایان داده بود، بهطور میانگین عراق هر سه روز یک بار مورد اصابت بمب یا موشک قرار میگرفت. اما اخبار مربوط به بمبارانهای دهه نودِ عراق در رسانهها پررنگ نشد و جهان با بیاعتنایی از کنار اقدامات آمریکا و بریتانیا گذشت؛ حال آنکه این بمبارانها طولانیترین عملیات بمبارانِ آمریکایی-انگلیسی بود و بیشتر اهداف هم دهکدههای کشاورزان، ماهیگیران و غیرنظامیان. همچنین تا سال ۲۰۰۳ میلادی، بیش از پنجمیلیون دلار کالای ضروری با تصویب کمیته تحریم سازمان ملل به دست جرج بوش آمریکایی و با حمایت تونی بلر[۵] بریتانیایی بلوکه شد اما انگار این موضوع هم باب میل رسانهها نبود!
طبق همین سیاستِ سکوت رسانهای، تلویزیون سیبیاس هرگز اجازه پخش مجدد مصاحبه ویدئویی مادلین آلبرایت[۶] را نداد. آلبرایت، سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل در پاسخ به این سوال که آیا کشتن نیممیلیون کودک، ارزشش را دارد؟، گفت: «بله فکر میکنیم ارزشش را دارد.»
“Is the price worth it?”
An interview with Madeline Albright, secretary of State during the Clinton administration
She is responding to a question about the devastating effects of sanctions imposed on Iraq after the Persian Gulf War in 1990-91. According to the UN, hundreds of thousands of Iraqi children died as result of the sanctions, and Albright is asked if those deaths are “worth it” to the US …
ارزشش را دارد؟
مصاحبه با مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه در دوران ریاست کلینتون
او به سوالی درباره اثرات ویرانگر تحریمهای تحمیلشده بر عراق بعد از جنگ خلیجفارس در سال ۱۹۹۰-۱۹۹۱ پاسخ میدهد. براساس آمار سازمان ملل، صدها هزار کودک عراقی در نتیجه این تحریمها مردند و از آلبرایت سوال میشود که آیا این مرگها برای آمریکا ارزشش را دارد…
Interviewer: We have heard that half a million children have died. I mean, that is more children than died in Hiroshima. And, you know, is the price worth it?
Madeleine Albright: I think that is a very hard choice, but the price, we think, the price is worth it.
مصاحبهکننده: شنیدهایم که نیممیلیون کودک مردند. منظورم اینه که این تعداد کودک بیشتر از کشتههای هیروشیماست. و به نظر شما ارزشش رو داره؟
آلبرایت: من فکر میکنم که این یه انتخاب خیلی سخته ولی به نظرم ارزشش رو داره.
منبع
- به من دروغ نگو، جان پیلجر، ترجمه مهرداد (خلیل) شهابی و میرمحمود نبوی، نشر اختران، ۱۳۹۷، ص۳۴۱ تا ص۳۶۷
پینوشت
- Martti Ahtisaari
- Denis Halliday
- Hans von Sponeck
- Jutta Burghardt
- Tony Blair
- Madeleine Albright
0 دیدگاه